»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
دوباره بوی گل آمد، ز گلشن توحید
رسید نوبت شادی، رسید مژدهی عید
ز بام عشق برآمد ستارهای تابان
ستارهای که چنو چشم روزگار ندید
به باغ سرخ خدا، لالهای شکوفا شد
به بوستان ولایت، شکوفهای خندید
رسید قاصد و پیغام آشنا آورد
نسیم صبح ز فجر زمانه داد نوید
دوباره روی زمین، خانهی شقایق شد
دوباره غنچه به تن، عاشقانه جامه درید
ز جلوهای دل هستی به شور و شوق افتاد
ز مطلعی دل عالم، درون سینه تپید
بهار آمد و گل لب به خندهای وا کرد
بیا که مهر درخشنده بر جهان تابید
حضور نور، بشارت ز صبح شادی داد
نقاب تیرهی شب را، ز قاب پنجره چید
ز شرق آیینه آمد، سوار جادهی نور
دمید از افق عشق، پرتو جاوید
دوباره گردش گیتی به کام عاشق شد
دوباره نغمهی تکبیر در فضا پیچید
سرود و زمزمهی عاشقانهای برخاست
خروش و هلهله تا عرش بیکرانه رسید
به میهمانی گل رفت، روشنای سحر
به میهمانی هر ذره میرود، خورشید
بهار، فرش رهش کرد آنچه با خود داشت
شقایق و سمن و سوسن و بنفشه و بید
به شادباش قدومش، زمانه گویا شد
بر آستان جلالش، فرشته پر سایید
ترانه خواند گل از شوق دیدن رویش
فلک به رقص درآمد چو این ترانه شنید
فضا ز بوی خدا مست و دل به بویش مست
چه جانفزاست نسیمی که از کرانه وزید
گذشت دورهی غم، فصل عاشقی آمد
کنون که یار ز رخسار ماه، پرده کشید
به هر کرانه ببین جلوهی جمالش را
منور است جهان، از طلوع صبح سپید
مبارک است به ما، مطلع ستارهی عشق
فروغ دیدهی هستی، چراغ راه امید
به یمن مقدم مولا، امیر ملک وجود
به قلب پاک جهان، نور جاودانه دمید
به یک نشانه دل خلق را، به یغما برد
به یک اشاره غم عشق را، شفا بخشید
بیا به قبلهی پاکش سر نیاز آریم
که بر غبار رهش سجده میبرد، ناهید
مراد یابی ازین در، دری که رو به خداست
ز بارگاه «رضا» هیچ کس نشد نومید
صلای عشق، مرا مژدهی زیارت داد
دلم بسان کبوتر ز دام سینه پرید
حدیث نور بخوان «نسترن» به نام رضا
حدیث نور به مهر «رضا» شود تأیید
لینک مطلب
سبز، مثل بهار
یگانه یار منی، با تو سبز مثل بهارم
یگانهای به وفا، ای یگانه یاور و یارم!
امید جان منی، ای همیشه سبز بهاران!
بیا ز راه کرامت، بپرس حال نزارم
ضمانتم بکن، ای نوبهار خانهی زهرا!
بگیر دست مرا و به خویش وامگذارم
اسیر دست بلا و اسیر غصه و محنت
منم که رفته ز عشقت، تمام صبر و قرارم
ندارم از تو تمنا به جز امید پناهی
که بیتو راه به جایی، قسم به عشق! ندارم
لینک مطلب
مشهد تابستان 1368
دوس دارم صدات کنم، تو هم منو نیگا کنی
من تو رو نیگات کنم، تو هم منو صدا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی
قفس و، وا کنی و پرنده رو رها کنی
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره اگه به من نیگا کنی
میشه کنج حرمت، گوشهی قلب من باشه؟
میشه قلب منو، مثل گنبدت طلا کنی؟
تو سرت شلوغه، زیر دستیات فراوونن
از خدا می خوام کمی نیگا به زیر پا کنی
تو غریبی و منم غریبم، اما چی میشه
این دل غریبه رو با خودت آشنا کنی؟
دوس دارم تو ایوون آینهت، از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم، تو هم منو دعا کنی
به وفای کفترای حرمت منم میخوام
کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی
دلمو گره زدم به پنجرهت دارم میرم
دوس دارم تا من نرفتم، گرهها رو واکنی
صد هزار دفه م شده، پای ضریح زار میزنم
تا دلت یه بار بسوزه دردامو دوا کنی
دوس دارم که از حالا تا صبح محشر، همه شب
من «رضا، رضا» بگم، تو هم منو رضا کنی.
لینک مطلب
ساقیا می ده که تا
مستم کند
آگه از پیدایش هستم
صورتم من حدس معنایم بده
از می ناب طهورایم بده
می بده تا از ولایت دم زنم
بادمم آتش به جان غم زنم
ماه ذیقعده است کشف راز کن
سوز عشق و عاشقی را ساز کن
مژدگانی ده به پیر می فروش
کز منادی این ندا آید به گوش
سینه ها از سوز عشق آکنده شد
گریه ها بر لب رسید و خنده شد
از شکوه خنده ختم رسل
خنده بر لب های زهرا کرده گل
بهر تأیید ولایت بر ولی
کسب کن مهر علی را از علی
دادا بر موسی خدای لا مکان
جلوه نور ولایت را نشان
یک پسر با خلق و خوی احمدی
باده نوشی از سبوی احمدی
آنکه زینت بر سریر ارتضاست
ضامن آهو علی موسی الرضاست
آنکه در عقرب از او ماند قمر
شمس از شرمش به زیر افکنده سر
آنکه از او درس آموزد روس
هست لبهای گلیش پای بوس
نام او باشد علی و چون علی
هست او رنگ ولایت را ولی
عشق او سرخط لوح سر نوشت
حب او مفتاح در های بهشت
عدل او نقش همه قاموس ها
فضل او دریای اقیانوس ها
لینک مطلب
ز کوی دوست به دیدار
ما، صبا آمد
به جان ما ز صبا باز
مژدهها آمد
هزار چشمهی خورشید
از کرانه دمید
در آن زمان که به
دیدار ما، صبا آمد
ز جوش لاله، سراپای
دشت زیبا شد
خبر ز سبزترین مژدهی
خدا، آمد
ستاره ریخت به دامان
شب ز مژدهی نور
صدای خندهی گلهای
آشنا آمد
هزار پنجرهی نور،
سمت ما، واشد
شکوفه آمد و گل آمد و
صفا آمد
به سایهسار چمن
غنچهای شکوفا شد
ز بام عرش سرود «رضا»
«رضا» آمد
به بزم عشق، چراغی
دوباره شعله گرفت
ز نور روی «رضا» شب
به انتها آمد
مدینه، قبلهگه
جاودان هستی شد
«رضا» امام صداقت، گل
وفا آمد
بیا حضور خدا را
دوباره باور کن
ز شهر آینهها، قاصد
خدا آمد
سرود سبز خدا را، ز
باغ گل بشنو
کنون که عطر دلارایش
از فضا آمد
ستارهای ز حریم
محمدی سر زد
«رضا» زلال کرامات
کبریا آمد
ز باغ سرخ ولایت،
دمید لالهی سرخ
و عطر سرخ حضورش به
جان ما آمد
«رضا» تمام کرامت،
«رضا» تمام سخا
«رضا» گل بهارهی
گلزار مصطفی آمد
سرود عشق بخوان
«نسترن» ز بزم خدا
برای خاطر غمدیدگان،
شفا آمد
لینک مطلب
زمزمهی عشق
O
ای حرمت، قبلهی حاجات من!
نام خوشت، ذکر مناجات من!
لالهی گلخانهی سبز خدا!
آینهی باور من! ای «رضا»!
ساقی سرچشمهی آب حیات!
زمزمهی عشق! سرود نجات!
سرو گلستان حریم ولا!
نور خدا! آینهی کربلا!
لمعهای از نور تو، نور فلک
گوش به فرمان تو، خیل ملک
ای گل باغ ازلی! یا «رضا»
نام تو همنام «علی» یا «رضا»!
مقصد عالم سرکوی «رضا»ست
حرمت گل، از گل روی شماست
عشق تو، مقصود ز بود و نبود
مهر تو، دل از همه عالم ربود
لالهی خوشبوی بهاران عشق
عطر گل سرخ گلستان عشق
یاد تو، ای سبزترین یادها!
برده همه صبر و قرار مرا
کاش! مرا تا در تو، راه بود
راه به گنجینه «الله» بود
یاور دلهای پریشان تویی
راهگشای ره ایمان تویی
از تو فلک یافته این سروری
ماه ز تو یافته روشنگری
عطر خدا، بوی دعا میدهی
درد نهان را، تو شفا میدهی
لالهی رنگین معطر تویی
نور دل و دیدهی کوثر تویی
یار تویی، یار تویی، یار تو
مونس دلهای گرفتار، تو
ای ز تو شاداب، گل باورم
یاد تو آرام دل پرپرم
بر در تو دست نیاز من است
یاد «رضا» زمزمهساز من است
نیست مرا جز تو کسی دادرس
نور خدایی، تو به فریاد رس.
مژدهی گل، مژدهی باران تویی
روشنی دیدهی یاران تویی
وامگذارم که پناه منی
اختر تابندهی راه منی
سرخترین لالهی باغ خدا!
از تو شد آیین محبت به پا
ای سر و جانها به قدومت نثار!
نادرهای، نادرهی روزگار!
ای به فدای قد دلجوی تو
عطر خدا میوزد از کوی تو
لاله صفت، از غم تو سوختم
تا که ره عشق تو آموختم
راه نجات است، تولای تو
آب حیات است، تمنای تو
ضامن آهوی دل زار من
این دل شیدای گرفتار من
از کرمت، از حرمت ای «رضا»!
یافتهام راه به سوی خدا
عشق تو و آتش جانسوز من
مهر تو و فکر شب و روز من
لالهام و داغ به دل ماندهام
راه نمیدانم واماندهام
یار تویی، مهر تو اندیشهام
شیوهی سبز رضوی، پیشهام
هیچ ندارم که از آن بگذرم
در رهت، ای باغ گل باورم
از غم دوری به فغان آمدم
در طلبت، از سر جان آمدم
لالهی پرپر دل شیدای من
لطف تو و دست تمنای من
سلسله جنبان زمین و زمان!
دست تو بر باور ما، سایبان
سجدهی افلاک، به درگاه توست
راه نجاتم به خدا! راه توست
لالهام و داغ تو دارم «رضا»
لالهی دلسوخته را، رهنما
ای تو همه ساز و همه سوز من!
ماه رخت، مشعله افروز من
مست ز یک جرعهی نورم «رضا»
با تو لبالب ز حضورم، «رضا»
رمز شعر:
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیهالسلام
لینک مطلب
شمع هدی، نور ولایت، رضا!
از گل و آیینه، روایت رضا!
لالهی پروردهی دامان عشق!
از تو بهار است، گلستان عشق
با تو، دل آینه نورانی است
فارغ از اندوه و پریشانی است
آینه از جلوهی معبود، تو
راه به سر منزل مقصود، تو
قبلهی سبز تو، حریم خداست
بندهی درگاه تو، از غم رهاست
از تو بود باغ جهان را صفا
از تو، گل سرخ بهار خدا!
زمزمهی سبز دعای منی
از تو بود جان مرا، روشنی
سبز ز گلواژهی نام توام
منتظر عطر پیام توام
با تو، پر از عطر گل باورم
بوی رهاییست به بال و پرم
با تو، رها از غم دیرینهام
مثل زلال دل آیینهام
با تو، سفرهاست مرا تا خدا
دست نیاز و کرمت، یا رضا!
از کرم و لطف تو، دم میزنم
در خط سبز تو، رقم میزنم
باغ بهشت است سر کوی تو
قبلهی آیینه، گل روی تو
عطر حریم حرمت یا رضا!
میبرد از دست، قرار مرا
با تو، دل از دست رها میکنم
بال و پری سوی تو، وا میکنم
جز در تو، نیست مرا دسترس
ای گل زهرا تو به فریاد رس!
«نسترن» و این همه دوری رضا!
رفته ز کف تاب صبوری، رضا
لینک مطلب
گر صورتم به خاک رسد جای پای تو
بر عرش میرسد سرم اندر هوای تو
تو شهسوار مرحله پیمای بزم قرب
من خاکسار و، خاک نشین در سرای تو
مهمانم و ضعیف و اسیر هوای نفس
خود را رساندهام در دولت سرای تو
کن دستگیرم که ز پا اوفتادهام
دست من است و دامن جود و سخای تو
شاها توئی که رحمت عامی به عالمین
من کیستم که جان جهانی فدای تو
من مستحق یک نظرم ای پناه خلق
کز آن نظر شود مس من کیمیای تو
شادم از اینکه شادیم از شادی شماست
غمناک نیستم مگر از غصههای تو
لینک مطلب
من مستم و حیران تو یا ضامن آهو
مدهوش و پریشان تو یا ضامن آهو
در بیشهی شیران گذرد زهره ببازند
آهوی بیابان تو یا ضامن آهو
شب هندو و مهر آینه، مه عود فروز است
روز آینه گردان تو یا ضامن آهو
دل خاک رهت باد، سرافتاده به پایت
جان باد به قربان تو یا ضامن آهو
لبریز غم و دردم و رنجورم و دارم
امید به درمان تو یا ضامن آهو
آیم به پناه تو، امانم دهد از درد
جان داروی ایمان تو یا ضامن آهو
چون فاختگان حرم، آویخته طوقی است
برگردنم احسان تو یا ضامن آهو
یک لحظه بده رخصت دیدار که باشم
یک عمر ثناخوان تو یا ضامن آهو
یابم اگر از مهر تو یک ذره چو خورشید
تابم ز خراسان تو یا ضامن آهو
با شوق تو شب تا به سحر سوزم و گریم
چون شمع شبستان تو یا ضامن آهو
بر من نظری گر نکنی میروم از دست
دست من ودامان تو یا ضامن آهو
بر دامن این ملک، مه و مهر شب و روز
تابد ز گریبان تو یا ضامن آهو
گردن همه در رشتهی پیمان تو داریم
سر در خط فرمان تو یا ضامن آهو
تهران، دی ماه 1360
لینک مطلب