»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
ماه من پرده زرخسار اگر برگیرد
مهر از شرم، ره کوه و کمر برگیرد
گل اگر بیند آن طلعت زیبا را
رخ زآزرم به خوناب جگر گیرد
اگر آن شمع هدی چهره برافروزد
شب ظلمانی، سیمای سحر گیرد
اگر آن راحت جان، زلف برافشاند
همه آفاق، دم نافهتر گیرد
از رخش تابان، انوار ازل گردد
وز دمش گیتی، آیین دگر گیرد
کیمیایی است عجب نفخه انفاسش
که به هر قلب رسد، طینت زر گیرد
خار از و خوی گل و لطف سمن یابد
سنگ از و خاصیت لعل و گهر گیرد
پرتو، افلاک از آن وجه حسن یابد
جلوه، آفاق از آن نور بصر گیرد
لینک مطلب
صبح وصل
دور از روی تو ای جان تا به کی؟
زآتش عشقت گدازان تا به کی؟
گل عذارا برامید صبح وصل
مبتلای شام هجران تا به کی؟
تو به هر جمعی چو شمعی جلوهگر
من به کنج غم، پریشان تا به کی؟
در خم چوگان زلفت ای صنم
همچو گوی افتان و خیزان تا به کی؟
از حجاب زلف بنما روی خویش
ماه اندر ابر، پنهان تا به کی؟
کن زمی شیرینم ای ساقی مذاق
تلخ کامیهای دوران تا به کی؟
بنده شو (محزون) به درگاه ظهور
غافلی از شاه خوبان تا به کی؟
لینک مطلب
ز کوی دوست به دیدار ما، صبا آمد
به جان ما ز صبا باز مژدهها آمد
هزار چشمهی خورشید از کرانه دمید
در آن زمان که به دیدار ما، صبا آمد
ز جوش لاله، سراپای دشت زیبا شد
خبر ز سبزترین مژدهی خدا، آمد
ستاره ریخت به دامان شب ز مژدهی نور
صدای خندهی گلهای آشنا آمد
هزار پنجرهی نور، سمت ما، واشد
شکوفه آمد و گل آمد و صفا آمد
به سایهسار چمن غنچهای شکوفا شد
ز بام عرش سرود «رضا» «رضا» آمد
به بزم عشق، چراغی دوباره شعله گرفت
ز نور روی «رضا» شب به انتها آمد
مدینه، قبلهگه جاودان هستی شد
«رضا» امام صداقت، گل وفا آمد
بیا حضور خدا را دوباره باور کن
ز شهر آینهها، قاصد خدا آمد
سرود سبز خدا را، ز باغ گل بشنو
کنون که عطر دلارایش از فضا آمد
ستارهای ز حریم محمدی سر زد
«رضا» زلال کرامات کبریا آمد
ز باغ سرخ ولایت، دمید لالهی سرخ
و عطر سرخ حضورش به جان ما آمد
«رضا» تمام کرامت، «رضا» تمام سخا
«رضا» گل بهارهی گلزار مصطفی آمد
سرود عشق بخوان «نسترن» ز بزم خدا
برای خاطر غمدیدگان، شفا آمد
لینک مطلب
امام باور مایی، رضا جانم، رضا جانم
گل باغ تمنایی، رضا جانم، رضا جانم
صفای ملک امکانی، به بزم عشق سلطانی
به حلم وجود یکتایی، رضا جانم، رضا جانم
تو ماه عالم افروزی، چراغ جاودانسوزی
امید جان شیدایی، رضا جانم، رضا جانم
تو سبزی مثل یک رؤیا، تو سبزی رنگ شادیها
چه زیبایی! چه زیبایی! رضا جانم، رضا جانم
هوای سبز پروازی، شکوه سبز اعجازی
گل آیینه سیمایی، رضا جانم، رضا جانم
خوشا با عشق خو کردن! رضا را آرزو کردن
که تو شوق تماشایی، رضا جانم، رضا جانم
تو خورشید درخشانی، عزیز دیده و جانی
چراغ آل طاهایی، رضا جانم، رضا جانم
شفای درد پنهانی، غم ما را تو میدانی
تو بر دلها تسلایی، رضا جانم، رضا جانم
تو ای پیغام بیداری! سرود تا خدا جاری!
چراغ راه فردایی، رضا جانم، رضا جانم
غم عشق نهان سوزت، شرار شعله افروزت
به دل افکنده غوغایی، رضا جانم، رضا جانم
بهار خلوت جانی، سراسر شور ایمانی
شکوه باغ زهرایی، رضا جانم، رضا جانم
لبالب از غم و دردم، به دنبال تو میگردم
که تو آرام دلهایی، رضا جانم، رضا جانم
منم افتادهای شیدا، غریب و بیکس و تنها
امید جان تنهایی، رضا جانم، رضا جانم
ز بوی عشق مدهوشم، غریبی خانه بر دوشم
کرامت را تو معنایی، رضا جانم، رضا جانم
ز جانم شعله میبارد، دلم داغ ترا دارد
من و این ناشکیبایی، رضا جانم، رضا جانم
ندارم یاوری جز تو، چراغ باوری جز تو
امید من! چه فرمایی؟ رضا جانم، رضا جانم
قسم بر عاشقیها «نسترن» را ای گل زهرا!
تو مولایی، تو مولایی، رضا جانم، رضا جانم
لینک مطلب
شعر زلال آبی دریا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
زیباترین بهار شکوفا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
خورشید میدرخشد و
میتابد، از مشرق زلال نگاه تو
صبح امید روشن فردا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
ای باور همیشهی
رؤیایی! گل آیهای ز راز شکوفایی!
آیینهی زلال تماشا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
یک لحظه هم، دو دیده
نمیگیرم، از آسمان روشن چشمانت
یک آسمان حضور تمنا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
در سایهسار روشن
چشمانت، بارانی از حضور خدا جاریست
من قدرت خدای توانا
را، در وسعت نگاه تو میبینم
تو، از تبار سبز
بهارانی، از نسل سرخ آینهدارانی
رنگین کمان باور گلها
را، در وسعت نگاه تو میبینم
آرامش است، آنچه که
میبارد، از آیههای آبی ایمانت
آرامش تمامی دنیا را،
در وسعت نگاه تو میبینم
دست نیاز و درگه
ولایت، ای روشنای خلوت شبهایم
شور و شرار و شوق و
تولا را، در وسعت نگاه تو میبینم
جام جهان نماست نگاه
تو آرام و سبز و ساده و رؤیایی
آبیترین کرانهی
دریا را، در وسعت نگاه تو میبینم
لینک مطلب
الا باد صبا ای پیک عشاق
پیامی بر از این مهجور مشتاق
به سوی خطهی قدس خراسان
به پور طور موسی قطب امکان
به سوی مقصد پاکان و خاصان
به سوی قبلهی ارباب عرفان
به سوی کعبهی اصحاب حاجات
به دار معجزات و خرق عادات
مکان علم و توحید و فضیلت
مقر پیکر پاک حقیقت
به درگاه رضا سبط پیمبر
غیاث خلق عالم، غوث اکبر
رواقش رشک فردوس برین است
هوایش مشکبیز و عنبرین است
رضا شاهنشه ملک فضایل
ستوده سیرت و نیکو خصایل
جهان مکرمت، مصباح بینش
سپهر مرحمت، دریای دانش
امام مشرق و مغرب شه دین
مکان عزت و اجلال و تمکین
فروزان مهر پرنور ولایت
درخشان در دریای امامت
جمال الله و وجهالله اعظم
ولیالله و سرالله اقوم
سلامم را نما تقدیم کویش
مشام جان معطر کن ز بویش
بگو «لطفی» غمین و دل فکار است
جدا از روضهات محزون و زار است
ز هجرم آنچنان اندر تب و تاب
که ماهی آن چنان در خارج از آب
الا ای مظهر الطاف باری
ز درگاه تو خواهم رستگاری
خجسته درگهت باب نجات است
و ز آن خلق جهان را بس صلات است
خوشا حال نکوی خادمانش
خوشا حال حضور زائرانش
خوشا آنان که آنجا در نمازند
خوشا آنان که در راز و نیازند
الا ای معدن لطف و عنایات
الا ای مرکز جود و کرامات
از این بار غم و این نار هجران
خلاصی ده مرا ای رکن ایمان
قبولم کن که سر تا پا خطایم
گدای کوی احسان شمایم
دوم شوال 1410 ه. ق
لینک مطلب
سایهی عمر، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1351 شمسی.
دیده فروبستهام از خاکیان
تا نگرم جلوهی افلاکیان
شاید از این پرده، ندائی دهند
یک نفسم، راه به جائی دهند
ای که بر این پرده خاطر فریب
دوختهای دیدهی حسرت نصیب
آب بزن، چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین، پاک را
آنکه در این پرده، گذر یافته است
چون سحر از فیض، نظر یافته است
خوی سحر گیر و نظر پاک باش
راز گشایندهی افلاک باش
خانهی تن، جایگه زیست نیست
در خور جان فلکی نیست، نیست
آنکه تو داری سر سوادی او
برتر از این پایه بود، جای او
چشمهی مسکین، نه گهرپرور است
گوهر نایاب، به دریا دراست
ما که بدان دریا، پیوستهایم
چشم ز هر چشمه، فروبستهایم
پهنهی دریا، چو نظرگاه ماست
چشمهی ناچیز، نه دلخواه ماست
پرتو این کوکب رخشان نگر
کوکبهی شاه خراسان نگر
آینهی غیبنما را ببین
ترک خودی گوی و خدا را ببین
هر که بر او نور «رضا» تافته است
در دل خود، گنج رضا، یافته است
سایهی شه، مایهی خرسندی است
ملک «رضا» ملک رضامندی است
کعبه کجا؟ طوف حریمش کجا؟
نافه کجا، بوی نسیمش کجا؟
خاک ز فیض قدمش زر شده
وز نفسش، نافه معطر شده
من کیم؟ از خیل غلامان او
دست طلب سوده به دامان او
ذرهی سرگشته خورشید عشق
مرده، ولی زندهی جاوید عشق
شاه خراسان را، دربان منم
خاک در شاه خراسان، منم
چون فلک آئین کهن ساز کرد
شیوهی نامردمی، آغاز کرد
چارهگر، از چارهگری بازماند
طایر اندیشه، ز پرواز ماند
با تن رنجور و دل ناصبور
چاره از او خواستم از راه دور
نیمه شب، از طالع خندان من
صبح برآمد، ز گریبان من
رحمت شه، درد مرا چاره کرد
زندهام از لطف، دگر باره کرد
بادهی باقی، به سبو یافتم
و اینهمه از دولت او یافتم
لینک مطلب
با گل روی تو گلهای بهشتی خارند
من بر آنستم و آنان که اولوالابصارند
حور و غلمان و پری، آدم خاکی و ملک
به جمال تو کمالی به خدا گر دارند
... کافران از رخ مینوی تو در فردوسند
مؤمنان از خم گیسوی تو در زنارند
باید از فتنه چشم تو خبرداد به خلق
کین دو بدمست، هلاک دل صد هشیارند
مرکزت خال و خطت دایره ابرو پرگار
عالمی در خط از این دایره و پرگارند
آخری ای صبح امید از افق حسن برآ
شب نشینان خیالت همه پروین نارند
(مشتاق سمنانی)
لینک مطلب
در اواخر سال 1008 شاه عباس برای بار دوم به مشهد مقدس
مشرف شد، زمستان را در مشهد ماند و خدمت خادم باشی گری
آستانهی مقدسه را مشغول شد.
شبی با مقراض سرشمعها را میگرفت و اصلاح مینمود،
شیخ بهاءالدین عاملی علیه رحمه (که وزیر شاه عباس بود)
بالبدیهه این رباعی را انشاد کرد:
پیوسته بود ملایک علیین
پروانهی شمع روضهی خلد آئین
مقراض به احتیاط زن ای خادم
ترسم ببری شهپر جبریل امین
و در سال 1009 بنا به نذری که شاه عباس کرده بود
از اصفهان پیاده به مشهد مشرف شد، این سفر 28 روز طول کشید.
ناصرالدین شاه قاجار نیز وقتی برای زیارت حضرت رضا (ع) به
مشهد مشرف شد داخل کفش کن این رباعی را سرود
در طوس جلال کبریا میبینم
بی پرده تجلی خدا میبینم
در کفش کن حریم پور موسی
موسای کلیم با عصا میبینم
و در آن موقع که کفشهای زوار را جفت میکرد
به افتخار کفشداری حضرت رضا (ع) این رباعی را انشاد نمود:
کجا هوای شهنشاهی زمین دارم
که کفشداری سلطان هشتمین دارم
سزد که فخر کنم بر شهان به روز جزا
به کفشداری سلطان دین امام رضا
لینک مطلب
شاه خراسان
آستان قدس شاه طوس میباشد پناهم
این سخن از دل برآید ذات حق باشد گواهم
بهر دیدار شه طوس آمدم در شهر مشهد
زائر قبر رضا و خادم این بارگاهم
با کمال خجلت از این آستان دارم تمنا
تا کند شاه خراسان از ره احسان نگاهم
خاک پای زائران تربت سلطان طوسم
در گلستان ولایت کمتر از خار و گیاهم
دارم امید شفاعت از رضا شاه خراسان
تا نظر فرماید از لطفش بر احوال تباهم
بارالها عفو فرما از کرم عصیان ما را
کن ترحم پر دل بشکسته و بر اشک و آهم
خواهم از درگاه فیضش رب دهد توفیق زیرا
سر بزیر افکنده با موی سپید و روسیاهم
(پیروی) نالد به درگاه خداوند و سراید
لطف شاه دین علی موسی الرضا باشد پناهم
لینک مطلب