سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

عنایت حضرت امام رضا به سلمانی

در مدت توقف حضرت رضا علیه‏السلام در شهر نیشابور
روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و
شروع به کار کرد. در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد. سلمانی
گفت: یا بن رسول الله، من از شما طلا نمی‏خواهم، تقاضای دیگری دارم
. 

فرمود: آنچه میل داری بخواه

عرض کرد: در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روح
من حاضر شود، فراموشم نفرمایی.
 

امام فرمود: طلا را بردار، قول می‏دهم که هنگام
مردن هم تو را فراموش نکنم

روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه‏ی عباسی بود در حالی
که کلیه‏ی وزرا و رجال مملکت اطراف او بودند. یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود
لبیک، و امام را ندیدند، به فاصله‏ی مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است. مأمون
عرض کرد: یا بن رسول الله، کجا تشریف بردید؟
 

فرمود: در راه که می‏آمدم، مرد سلمانی در شهر نیشابور
از من خواست که هنگام مرگ کنار او حاضر شوم، من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس
صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا می‏طلبید. به وعده‏ی خود وفا کردم، کنار
بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:54 صبح نظر

بزم گل

گل شقایق گلزار مصطفاست، رضا
به راه سبز هدایت، چراغ ماست، رضا
 
شکوفه‏ای ز گلستان سبز زهرایی‏ست‏
صنوبری ز بهاران مصطفاست، رضا
 
در آسمان زلال ولایت علوی‏
چه تابناک! چه زیبا! چه دلرباست، رضا
 
به بحر عشق، یکی گوهر فروزنده‏
به بحر علم، یکی در پربهاست، رضا
 
امام آینه‏های همیشه نورانی‏ست‏
زلال آینه‏ی حق‏نما، رضاست، رضا
 
حضور چشمه‏ی خورشید عالم‏افروز است‏
کرامتی ز کرامات کبریاست، رضا
 
سرود سبز خدا، بر بسیط عالم خاک‏
حضور عشق به خلوتگه دعاست، رضا
 
زان نسل سرخ شقایق، نسل باران است‏
و از تبار شهیدان کربلاست، رضا
 

 
 
تمام باور ما سبز از کرامت اوست‏
یگانه در کرم و بخشش و عطاست، رضا
 
کدام واژه تواند به وصف بنشیند
که خود ستایش و خود مدح و خود ثناست، رضا
 
قسم به عشق! دلم در هوای پرواز است‏
که چاره‏ساز دل با غم آشناست، رضا
 
بیا به بزم گل و آفتاب، روآریم‏
پناه غمزده‏ی زار بی‏نواست، رضا
 
به سمت آینه روکن. دل شکسته‏ی من!
به دردهای دل‏خستگان، دواست، رضا
 
نرفت کس ز درش ناامید، ای دل من!
امید خاطر غمگین مبتلاست، رضا
 
بخوان سرود رضا «نسترن» چو می‏دانی‏
به نغمه‏های زلال تو، آشناست، رضا
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:52 صبح نظر

باور گلها

شعر زلال آبی دریا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
زیباترین بهار شکوفا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
خورشید می‏درخشد و می‏تابد، از مشرق زلال نگاه تو
صبح امید روشن فردا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
ای باور همیشه‏ی رؤیایی! گل آیه‏ای ز راز شکوفایی!
آیینه‏ی زلال تماشا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
یک لحظه هم، دو دیده نمی‏گیرم، از آسمان روشن چشمانت‏
یک آسمان حضور تمنا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
در سایه‏سار روشن چشمانت، بارانی از حضور خدا جاری‏ست‏
من قدرت خدای توانا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
تو، از تبار سبز بهارانی، از نسل سرخ آینه‏دارانی‏
رنگین کمان باور گلها را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
آرامش است، آنچه که می‏بارد، از آیه‏های آبی ایمانت‏
آرامش تمامی دنیا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
دست نیاز و درگه ولایت، ای روشنای خلوت شبهایم‏
شور و شرار و شوق و تولا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
جام جهان نماست نگاه تو آرام و سبز و ساده و رؤیایی‏
آبی‏ترین کرانه‏ی دریا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏
 
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:51 صبح نظر

باور عشق

تا به درگاه رضا دست تولا داریم‏
خاطری فارغ از اندیشه‏ی دنیا داریم‏
 
باوری سبزتر از روح همه آینه‏ها
لحظه‏هایی چه فروزنده و زیبا داریم!
 
غرق نوریم که نورش همه دم بر سر ماست‏
جان پرنور و دلی پاک و مصفا داریم‏
 
چون کبوتر به هوای حرمش در پرواز
خاطری سبز از این سیر و تماشا داریم‏
 
از همه دار و ندار و همه بود و نبود
یک دل شیفته‏ی عاشق شیدا داریم‏
 
هر چه شادی‏ست نصیب دل شیدایی ماست‏
سرپناهی ز کرامات رضا، تا داریم‏
 
به دو عالم نفروشیم غباری ز درش‏
تا که در سایه‏ی لطف و کرمش، جا داریم‏
 
بی‏قراریم و سر از پا به خدا! نشناسیم‏
تب و تاب از رخ خورشید دلارا داریم‏
 
 
قسمت ما به جهان، عشق گل روی رضاست‏
هر چه داریم، ز مهر گل زهرا داریم‏
 
بهر بیماری دل، چاره ازین در جوییم‏
که شفابخش طبیبی، چو مسیحا داریم‏
 
سر نهادیم به راه و دل و جان در قدمش‏
غم ایام نداریم و رضا را داریم‏
 
شرط انصاف نباشد گله از دولت عشق‏
گرچه از داغ غم عشق، شررها داریم‏
 
روحمان سبزترین پنجره‏ی رو به خداست‏
نه غم بی‏کسی و نی غم فردا داریم‏
 
شاد و آزاد و سبکبال و رهاییم همه‏
«نسترن» تا به دوش دست تولا داریم‏
 





لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:50 صبح نظر

بــاز عــنـایــت شــده لـطـف خـدا

باز شــدم زائـــر کـــوی رضــــا

هـمچـو کبوتر به سویش پر زدم

در حـرم و روضــه مــولا رضـا

رفـتـم و دیــدم کـه بـه چشمان تر

گــرد رواقــش هــمــه در الـتجا

صـحـن و سرای شه اقلیم عشق

طـعــنـه زنـد بـه جاه عرش علا

بــه یــاد یـاران و عـزیـزان همه

در آســتــان او شـــدم در دعـــا

بـــارخــدایــا شـه مـلـک طـــوس

تو بگذار از ما و بپوشان خـطـا

«حیاتی» از خالق سبحان بخواه

طـواف و حـج و نـجـف و کربلا

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:49 صبح نظر

بانام رضا به سینه ها گل بزنید

وز اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود هر زمانی که گرفتار شدید

بر دامن ما دست توسل بزنید




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:49 صبح نظر

باز امشب بی قراری می کنم

مستم امّا هوشیاری می کنم

باز امشب غرق شور و مستی ام

می ننوشیده به اوج هستی ام

اختیار عقل از کف داده ام

در صف باده کشان افتاده ام

تا که لطف ساقی ام شامل شود

مستی ام با جام او کامل شود

ساقی من ساقی جام ولاست

گوشه میخانه اش دار شفاست

باده اش را حاجت پیمانه نیست

عاقلان را ره در این میخانه نیست

ساقی من با خدا هم خانه است

هرکه از او دم زند دیوانه است

عالم امکان طفیل هستِ اوست

گردش شمس و قمر در دست اوست

دست او مشکل گشایی می کند

سینه ها را کربلایی می کند

چهره او مظهر یاهو بود

یک نگاهش ضامن آهو بود

در حریمش هرکه رفته حاجی است

زائرش را در قیامت ناجی است

هرچه می گویند از او بی خاتمه است

کار مدح او فقط با فاطمه است

مدحت من مدحتی بی جا بود

قطره کی هم بازی دریا بود

الغرض امشب شب میلاد اوست

دیدگانم چلچراغ یاد اوست

گل بیفشانید جانان آمده

یوسفی دیگر زکنعان آمده

نور یزدان از جبینش منجلی است

کنیه اش باشد رضا،نامش علی است

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:47 صبح نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:46 صبح نظر

آیه‏های نور(شجره‏ی سبز ولایت)

بهترین آغاز، نام «کردگار»
قدرت بی‏انتهای پایدار
 
برفراز آرنده‏ی این آسمان‏
قادر دانا، عزیز مهربان‏
 
بر زمین و آسمان، فرمانروا
ذات پاکش را، ستایشها، سزا
 
در کرامت، در سخاوت بی‏نظیر
عاشقان را یار و ما را دستگیر
 
مدح و تسبیح و نیایش، آن او
دیده‏ی حق باوران، حیران او
 
«مصطفی» آیینه‏ی ذات خدا
خلق را تا رستگاری، رهنما
 
«مصطفی» دین خدا را رهبر است‏
راه سبز عشق را، روشنگر است‏
 
با «علی» راه خدا را یافتیم‏
خلوت آیینه‏ها را، یافتیم‏
 
 
 
با «علی» سرشار نور باوریم‏
با ولایش بر همه عالم سریم‏
 
«فاطمه» گلواژه‏ی دیوان عشق‏
لاله‏ی پرورده‏ی دامان عشق‏
 
آفتاب روشن صبح امید
روزگاران، بهتر از زهرا ندید
 
«فاطمه» بانوی سبز قصه‏ها
روشنی در خلوت شبهای ما
 
مادر آلاله‏های روزگار
از تبار عشق از نسل بهار
 
در «حسن» حسن خدا را دیده‏ایم‏
جلوه‏های کبریا را دیده‏ایم‏
 
در دریای کرم، بحر سخا
رهبر راه هدایت، «مجتبی»
 
ما حسینی سیرت و حق باوریم‏
آیه‏های عشق را می‏پروریم‏
 
تا «حسین» و کربلا داریم ما
حرمتی بی‏انتها، داریم ما
 
قاصد صحرا، امام لاله‏ها
وارث گلهای سرخ کربلا
 
«حضرت سجاد» «زین العابدین»
رهنمای راه عشق و راه دین‏
 
یادگار راستین خیمه‏ها
خلوت سبزش، پر از عطر دعا
 
 
«حضرت باقر» امام پنجمین‏
نور علم و معرفت، کان یقین‏
 
راه علم و راه دین را، رهگشاست‏
پنجمین آیینه از آیینه‏هاست‏
 
مکتب ما را که شیعه پرور است‏
«صادق آل محمد» رهبر است‏
 
کوکب رخشنده‏ی برج ولا
لاله‏ای از لاله‏زار مصطفی‏
 
مقتدای عاشقان راستین‏
«حضرت کاظم» امام هفتمین‏
 
راه سبز اوست، راه بندگی‏
روشنی دارد زنورش، زندگی‏
 
با «رضا» در اوج پروازیم ما
محرم خلوتگه رازیم ما
 
تا پناه عاشقان باشد «رضا»
بر در دیگر نیاریم التجا
 
ترجمان بخشش و یاری، «جواد»
آیه‏ی ایثار و دینداری، «جواد»
 
آسمان علم و دین را، اختر است‏
رحمت و فضل خدا را، مظهر است‏
 
تا به راه عشق، «هادی» رهنماست‏
در ره غیر خدا بودن، خطاست‏
 
مردی از نسل بهار و روشنی‏
سایه‏سارش، سایه‏سار ایمنی‏
 
 
اختر رخشان برج سروری‏
سرپناه بی‏پناهان «عسکری»
 
لاله‏ی پرورده‏ی باغ خدا
سرو گلزار «محمد مصطفی»
 
آخرین پیغام سبز روزگار
«حضرت مهدی» امام انتظار
 
آفتاب روشن آل عبا
ذوالفقارش، راه ما را رهگشا
 
مژده از صبح ظهورش می‏رسد
عاشقان! عطر حضورش می‏رسد
 
دوستی با آل طاها، عاشقی‏ست‏
با شقایقهای زهرا، عاشقی‏ست‏
 
آل طاها، رمز «یاء» و رمز «سین»
واژه‏های سرخ قرآن مبین‏
 
آفتاب آسمان باورند
راه سرخ عشق را، روشنگرند
 
عشق، سرفصل کرامات خداست‏
عشق، ما را رهبر است و رهنماست‏
 
عشق، جان را قوت بال و پر است‏
دل به دست عشق دادن، خوشتر است‏
 





لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:45 صبح نظر

آیه‏ی کرامت

ای ماه آفرینش! آیینه‏ی خدایی!
در اوج دلفریبی، در اوج دلربایی‏
 
خورشید بزم هستی! ای روشنای عالم!
از مهر توست ما را، این نور و روشنایی‏
 
عطر بهار رویت، عطر بهار جانها
شادابی دل ما، زان نور کبریایی‏
 
ای سبز مثل باران! ای سرخ مثل لاله!
ای مظهر قداست! ای روح پارسایی!
 
فارغ از این و آنم، تا دل به عشق دادم‏
دریاب حال ما را، راه نجات مایی‏
 
ای آیه‏ی کرامت، یکدم نظر به ما کن‏
می‏خوانمت به زاری، می‏خواهمت کجایی!
 
ماییم و آرزویی، ماندیم تا برآید
باشد گره ز کار دلهای ما گشایی‏
 
تا بر درت نشستیم، از قید خلق رستیم‏
از بند خلق ما راست، با عشق تو، رهایی‏
 
در جان «نسترن» بین آتش ز روی ماهت‏
ای ماه آفرینش! آیینه‏ی خدایی!
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  2:45 صبح نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir