»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
گردش چرخ فلک را، هشتمین محور، رضا
چشمهی نور الهی، شاه دینپرور، رضا
جلوهی نور حقیقت، روشنای راه عشق
هشتمین نور ولایت، معنی باور، رضا
مژدهی سبز بهار لالهزار فاطمه
ترجمانی از زلال چشمهی کوثر، رضا
کان علم و اوج جاویدان و بحر عشق را
زرناب و اختر رخشنده و گوهر، رضا
کوکب برج ولایت، اختر چرخ یقین
آفتاب معرفت، نور جهانگستر، رضا
رسم و راه عاشقی را، جانسپاری راستین
دین و آیین خدا را، بهترین یاور، رضا
رهگشای راه ما، تا شهر نور و روشنی
تا دیار آشناییهایمان، رهبر، رضا
از کرامات خداوندی، نشانی بینظیر
از کمال لطف و احسان خدا، مظهر، رضا
نور چشم موسی کاظم، امام هفتمین
عالم آل محمد، سبط پیغمبر، رضا
قصهی سرخ کتاب آشنای عاشقی
در گلستان محمد، لالهی پرپر، رضا
«نسترن» با شعر سبزت، میهمان حضرتیم
لحظه لحظه یادمان سبز است، با موسی الرضا!
لینک مطلب
ای همه هستی به تمنای تو
در دل و در دیدهی ما، جای تو
نور خدا، یاور دلها تویی
ماه درخشان شب ما، تویی
لالهی گلزار محمد، رضا!
آینهدار رخ سرمد، رضا!
ای به وفا و به صفا، چون علی
نور خدا، از رخ تو منجلی
بعد خدایم، به خدا! یار تو
مونس این جان گرفتار، تو
آرزوی دیده و جانم، تویی
شعلهی آتش به روانم، تویی
نام تو، سرلوحهی زیبایی است
یاد تو، آغاز شکوفایی است
مأمن امن است، کجا؟ کوی تو
قبلهی دل، طاق دو ابروی تو
قبلهگه دیدهی ما، درگهت
سر به رهت دارم و جان، در رهت
از تو بود شور و نوایم، رضا!
زمزمهی سبز دعایم، رضا!
تا که ترا، تا که ترا، یافتم
رو، ز در غیر تو برتافتم
روز و شبم در پی فرمان تو
دست امید من و دامان تو
گرچه ز درگاه تو دورم، رضا!
زایر آیینه و نورم، رضا!
ای همه هستی به تمنای تو
آینه نقشیست ز سیمای تو
آینهها از تو صفا یافتند
تا که ره سبز ترا یافتند
حرمت آیینه ز روی شماست
روی شما قبلهی ایزدنماست
«نسترن» و عشق تو، موسی الرضا!
مرحمتی بر من عاشق نما
لینک مطلب
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم
ریزه خوار مشرق خوان دو چشمت میشدم
کـاش یک شب میگذشتم از فراز چشم تو
گرم گلگشـت خـراسان دو چشمت میشدم
کـاش یـک شب میسرودم گنبد زرد تو را
فارغ از دنیا، غزلخوان دو چشمت میشدم
کاش یک شب مینشستم بر ضریح چشم تو
بـاز هـم پـابـند پیمان دو چشمت میشدم
صحن و ایوان تو را ای کاش جارو میزدم
چـون کـبوترها نگهبان دو چشمت میشدم
ضـامن آهـوست چشمان دو شهد روشنت
کـاش آهـوی بـیابان دو چشمت میشدم
کاش یک شب معرفت میچیدم از چشمان تو
غـرق در دریای عرفان دو چشمت میشدم
کـاش یک شب میشدم خیس نگـاه سبز تو
شـاهد اعـجاز بـاران دو چشمت میشدم
کاش یک شب نور مینوشیدم از چشمان تو
مـیدرخشیدم، چراغان دو چشمت میشدم
سخت شیرین است طعم روشن چـشمان تو
کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم
رضا اسماعیلی
لینک مطلب
خوشا! آرزوی رضا داشتن
گذاری به کوی رضا، داشتن
خوشا! پر زدن در هوای رضا
رهی تا به آیینهها، داشتن
خوشا! ارتباطی صمیمانه، سبز
به درگاه آل عبا، داشتن
به خاک در پاک موسی الرضا
گذر چون نسیم صبا، داشتن
جمالش گل نور، نور خداست
خوشا! از جمالش، صفا داشتن
ز عشق علی بن موسی الرضا
دلی با خدا آشنا، داشتن
دمادم ز لطف و کرامات او
به درد و به محنت، دوا داشتن
دلی فارغ از هر چه غیر خداست
دلی ساده و بیریا داشتن
در این بیپناهی، در این بیکسی
پناهی چو موسی الرضا داشتن
به راه خدا سر نهادن خوش است
بر این در خوشا! التجا داشتن
خوشا! یا رضا! چون خدا باوران
ترا و ترا و ترا، داشتن
بمان در ره عاشقی «نسترن»
خوشا! جان به راه رضا داشتن
لینک مطلب
آرامگه سبز رضا،
قبلهی جان است
گلزار رضا، رشک
گلستان جنان است
گلزار رضا، باغ خدا،
کعبهی دلهاست
آرام دلخستهی
بیتاب و توان است
این خانه پناهیست
برای دل عاشق
این در، در امید همه
دلشدگان است
بگذار ز کف جان و دل
و راه رضا گیر
در کوی رضا هر که
درآید به امان است
هر ذره غباری ز درش،
راحت دلهاست
درمان دلسوختهی
دلنگران است
گنجینهی نور است،
همه نور الهی
در سجده شب و روز،
زمین است و زمان است
گنج است رضا، گنج
نهانخانهی زهرا
گنجینهی عشقی که در
این خانه نهان است
در کوی رضا دست خدا،
آینهساز است
در کوی رضا دست صبا،
مشک فشان است
این بارگه عزت و جاه
است و جلال است
این خانهی اسرار
خداوند جهان است
جانها به هواداری این
چشمهی نور است
دلها همه از شوق رضا،
زمزمه خوان است
گر روی بتابیم ازین
قبله، خدایا !
آهوی اسیر دل ما را،
که ضمان است ؟
یک عمر نهادم به درش،
سر به ارادت
کز لطف و کرامات
خداوند، نشان است
لینک مطلب
ای ماه آفرینش!
آیینهی خدایی!
در اوج دلفریبی، در
اوج دلربایی
خورشید بزم هستی! ای
روشنای عالم!
از مهر توست ما را،
این نور و روشنایی
عطر بهار رویت، عطر
بهار جانها
شادابی دل ما، زان
نور کبریایی
ای سبز مثل باران! ای
سرخ مثل لاله!
ای مظهر قداست! ای
روح پارسایی!
فارغ از این و آنم،
تا دل به عشق دادم
دریاب حال ما را، راه
نجات مایی
ای آیهی کرامت، یکدم
نظر به ما کن
میخوانمت به زاری،
میخواهمت کجایی!
ماییم و آرزویی،
ماندیم تا برآید
باشد گره ز کار دلهای
ما گشایی
تا بر درت نشستیم، از
قید خلق رستیم
از بند خلق ما راست،
با عشق تو، رهایی
در جان «نسترن» بین
آتش ز روی ماهت
ای ماه آفرینش!
آیینهی خدایی!
لینک مطلب
ایام زیارتی امام رضا
ع گرامی باد
سلطانی و ما رعیت ملک تو رضاییم
همواره در این سلطنتت جمله گداییم
کی تحفه ی شاهانه به پابوس تو گیریم
ما منتظر تذکره ی کرب و بلاییم
سروده کمال مومنی
لینک مطلب
آن روز «ایران» سربهسر شور و نوا بود
جهانها معطر از سرودی آشنا بود
دل، خانهی امید بود و بیقراری
اشک زلال شوق، از هر دیده جاری
در آتشی دلهای عاشق، شعلهور بود
با تو، شب تاریک دلها را سحر بود
سرشار از عطر خدا، این خطه پاک!
فریاد یا «موسی الرضا» تا اوج افلاک!
آن روز، روز عشق بود و اشک و لبخند
روز زیارت بود و روز سبز پیوند
روز تماشا بود، آن روز خدایی
روز تماشای حضور کبریایی!
روز رسیدن تا به اوج آرزوها
زیباترین روز خدا، روز تو، آقا!
آن روز، جانها شور و شوق دیگری داشت
سوی بلند اوجها، بال و پری داشت
چشم انتظاریها، به سامان میرسیدند
شبزندهداریها، به پایان میرسیدند
میآمدی، ای حرمت گلهای صحرا!
شوق تو آتش بود در جانهای شیدا
میآمدی، ای لحظه لحظه از تو سرشار!
گل آیهی لطف و کمال عشق و ایثار
میآمدی، ای از تبار سرخ گلها!
میآمدی ای آرزوی دیدهی ما!
کی آمدی، تا دیدهها، آرام گیرند
تا غصههای عاشقی، درمان پذیرند
میآمدی، سرچشمهی فیض الهی!
ای آفتاب عشق! در شام سیاهی
بوی محمد در فضا پیچید با تو
خورشید بر دلهایمان تابید با تو
«ایران» سرای شیعیان و سربداران
در انتظارت بود، ای پیک بهاران!
پایان فصل بیقراریها! رسیدی
جان در تن «ایران» و «ایرانی» دمیدی
آمیزهی تقوی و عشق و مهر و ایمان!
بوی تو دارد ذره ذره، خاک «ایران»
از مقدمت «ایران» بهشت جاودان شد
نامش، بلندآوازه در ملک جهان شد
لینک مطلب
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس..
لینک مطلب
به شام فراقت، زوصلت سرودم
نبودی بر من، کنار تو بودم
تو غایب زعاشق، کجایی که باشد
گواه حضورت، تمام وجودم
بدون حضورت، نمازی نخواندم
فضا شد معطر، زعطر سجودم
دلی را ندیدم، زعشقت نلرزد
چو از تو نوشتم، چو از سرودم
همیشه همه جا، همه روز و شبها
به بامت پریدم، به کویت غنودم
نبودی ببینی؟ که پر بودم از تو
به گاه پریدن، به اوج صعودم
همه کهکشانها، به زیر پرم بود
چوبال دلم را به عشقت گشودم
تو احساس نابی، به شعر تر من
تو جاری عشقی، به تار و به پودم
به آهنگ چنگ دلم مینوازی،
سرود غمت را به آوای رودم
تو آن بیمثالی که مثلت نباشد
تو آن بیبدیلی، ترا آزمودم
تو دریای آبی منم قطره، هرگز
که بی تو ندارد بقایی، وجودم
نمانده قرارم، زهرم فراقت
به تحریر چشمم، به آهنگ عودم
محمد علی جعفریان (عاشق)
لینک مطلب