سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  10:2 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:57 عصر نظر

 

ورود به کربلا

اینجا بهشت سرخ بدنهای بی سر است             اینجا نگارخانهی گلهای پرپر است

اینجا منا و مشعر و بیت الحرام ماست                اینجا حریم قرب شهیدان داور است

اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق                      اینجا مزار قاسم و عباس و اکبر است

اینجا به جای جامهی احرام ما به تن              زخم هزار نیزه و شمشیر و خنجر است

اینجا دو طفل زینبم افتد به روی خاک            اینجا به روی سینهی من قبر اصغر است

اینجا برای پیکر صد چاک عاشقان            گرد و غبار کرب و بلا مُشک و عنبر است

اینجا چو آفتاب سرم بر فراز نی                     بر کودکان در به درم سایه گستر است

اینجا تنم به زیر سم اسب، توتیا                       اینجا سرم به دامن شمر ستمگر است

اینجا به جای جای گلوی بریدهام                    گلبوسههای زینب و زهرای اطهر است

اینجا به یاد العطش کودکان من               هر صبح و شام دیدهی میثم، ز خون  تر است
 

 

شاعر:غلامرضا سازگار

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:56 عصر نظر

 

محرم شد بیا دیوانه گردیم
بسوزیم از غم و غمخانه گردیم
هر کجا شمع رخسار حسینه
گرد شمع رخش پروانه گردیم
اباالفضل علی دل می رباید
فدای آن دلبر جانانه گردیم
به پیمانی که با جانانه داریم
بیا تا سرخوش از پیمانه گردیم
حسین بن علی می می فروشد
خریدار می و میخانه گردیم
خدا داند که هوشیاری گناهه
ز چشم مست یار مستانه گردیم
رقیه جان و جانان حسین است
بیا تا فدای آن دردانه گردیم
یتیمی گوشه ویرانه خفته
بیا تا در غمش ویرانه گردیم
خدا می دونه یار من حسینه
 
همه دار و ندار من حسینه
دو عالم فانی و باقی حسینه
می و میخانه و ساقی حسینه
تا ابد مست و مدهوش حسینم
فخرم این بس سیه پوش حسینم
اسیر چشم و ابروی حسینم
چنان خس بر لب جوی حسینم
سر و کار دل من با حسینه
 
حیاتم گفتن یک یا حسینه

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:55 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:54 عصر نظر


سلام من به محرٌم به ماه دلبر زینب

به اشک سینه زنانش ز نزد مادر زینب

سلام من به محرٌم به آنکه صاحب آن است

به کاروان بهاری که در مسیر خزان است

سلام من به محرٌم به خیمه های قشنگش

به اشک مهدی زهرا و به غصٌه ی دلتنگش

سلام من به محرٌم به پرچم غم زهرا

به گیسوان سفید و به قامت خم زهرا







لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:53 عصر نظر

 
لاله گون برگشتی امشب در فضا، ای ماه خون
گوییا در بحر خون کردی شنا، ای ماه خون

از گریبان افق با روی خونین سر زدی
یا که شستی چهره از خون خدا ای ماه خون

بازشو از ره که ترسم باز با دیدار تو
تازه گردد داغ ختم الانبیا ای ماه خون

بازشو از ره که می بینم کنار علقمه
دست سقا می شود از تن جدا ای ماه خون

باز شو از ره که می بینم ز شمشیر جفا
می شود فرق علی اکبر دو تا ای ماه خون

بازشو از ره که در دامان تو ماه حسن
می زند در حجلة خون دست و پا ای ماه خون

باز شو از ره که می بینم در این ماه عزا
می شود ذات خدا صاحب عزا ای ماه خون

باز شو از ره که می بینم کتاب الله را
زیر سم اسب و روی نیزه ها ای ماه خون

باز شو از ره که می بینم سر دست پدر
ذبح گردد اصغر از تیر جفا ای ماه خون

در تو می بینم دل شب در نماز نافله
بر حسین خود کند زینب دعا ای ماه خون

در تو می بینم که از دور حرم تا قتلگاه
می زند زینب ، حسینش را صدا ای ماه خون

در تو می بینم که حتی نونهال باغ وحی
می خورد سیلی ز شمر بی حیا ای ماه خون

باز شو از ره که "میثم" را دل از دیدار تو
سوخت همچون خیمه های کربلا ای ماه خون 





لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:53 عصر نظر

حدیث   زندگی   را   با    که گویم

نجات خویش را من از که جویم

کسی محرم تر از تو بهر من نیست

تو    هستی   آگه از سرّ مگویم

غــم اینـــکه زمـــن راضــی نباشی

شـــده چون استخوانی در  گلویم

زبس    دیدی    مرا   در حال غفلت

از آن ترسم که گردی رو به رویم

ولـــــی گرد و غبار معــــصیت    را

به اشکی که تو خود دادی بشویم

به    یاد   کاروانی    اشک     ریزم

که      باشد      کاروان     آرزویم

دلم      را  با    محرّم آشنا     کن

بده با اشک    زینب خود   وضویم

تو می دانی چقدر آلوده     هستم

فقط    نام      حسین است آبرویم

مرا    بار    دگر    مولا    خجل کن

نگاهی بر من   بشکسته    دل کن

حاج منصور ارضی

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:51 عصر نظر


چاووش عزای آسمان می آید

آوای رحیل کاروان می آید

ای کاش که درامان زینب باشیم

آن گاه که مرگ بی امان می اید

عمری بِابی انت واُمّی گفتیم

در ماه محرم امتحان می آید

گویند که در محفل ماتم زهرا

بامهدی صاحب الزمان می آید

روزی که حسینی? دل بازشود

غایب زنظرمرثیه خوان می آید







لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:51 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:50 عصر نظر

   1   2   3   4   5   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir