مهر 89 - منتظران مشهدالرضا

امتداد آبی

چه سبز می‏شود دلم، چو می‏کند هوای تو
خوشا! دلی که می‏تپد، هماره از برای تو

خوشا! دلی که جز رضا دمی رضا نمی‏شود
در آتش است دم به دم ز عشق جانفزای تو

تو امتداد آبی زلال بی‏کرانه‏ای‏
که مست گشته عالمی، ز جرعه‏ی ولای تو

تو آفتاب روشنی به لحظه لحظه باورم‏
صفای باغ خاطرم ز روی باصفای تو

حضور سبز روشنت ، غروب غصه‏های من‏
صفای خلوت دلم ، زلال روشنای تو

به راه جاودانه‏ام، به عاشقی یگانه‏ام‏
تمام لحظه‏های من ، معطر از ثنای تو

کبوتر دلم ببین چه عاشقانه پر کشید!
در آسمان آبی خیال دلگشای تو

ببر مرا به خلوت همیشه آفتابی‏ات‏
پناه آخرین من ، فدای تو ، فدای تو

مرا بخوان به درگهت ، که بی‏قرار بودنم‏
تمام هستی‏ام رضا ! نثار خاک پای تو

گل ستاره می‏دمد به یادت از دو دیده‏ام‏
قسم به حرمت رضا ، رضای من رضای تو

ز مهربانی تو من چه قصه‏ها شنیده‏ام‏
ز لطف بی‏نهایت و ز بخشش و عطای تو

در انتظار مانده دل ، دل غریب « نسترن »
امید آن که می‏رسد به درد من دوای تو

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:23 صبح نظر

امام ثامن و ضامن

امام رضا

آن خالقی که بر تن بی‏روح جان دهد
مهر تو رایگان به دل خاکیان دهد

شخص کریم جود بلا شرط می‏کند
آری خدا هر آنچه دهد رایگان می‏دهد

بسیار نعمتی که خدا بی‏سؤال داد
وصل تو را که خواسته‏ام بی‏گمان دهد

یزدان ز خوان عشق تو جان را دهد غذا
رزاق مهربان نه همین آب و نان دهد

از خلقت تو خواست خداوند مهربان‏
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

گر جان دهم به یک نگهت سود با من است‏
کالای خویش را که بدین حد گران دهد

بی‏امتحان مرا به غلامی قبول کن‏
رسوا شود اگر دل من امتحان دهد

دارم امید لطف تو گیرد ز دست من‏
دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

خواهد اگر خدای نبخشد گناه ما
ما را چرا امام چنین مهربان دهد

آن پرچمی که بر سر بام حریم تست‏
راه بهشت را به محبان نشان دهد

روز جزا که در صف قرآن و عترتیم‏
ما را امام ثامن و ضامن امان دهد

حسان‏

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:22 صبح نظر

امام هشتم

ای رخت چشمه خورشید رضا

مهر تو مایه توحید رضا

نام تو ذکر مناجات من است‏

حرمت قبله‏ی حاجات من است‏

قبله‏ی اهل محبت حرمت‏

کعبه‏ی عشق سیه پوش غمت‏

باز در سینه شکسته است دلم‏

در عزای تو نشسته است دلم‏

تو خریدار دل سوخته‏ای‏

چونکه دل خون و جگر سوخته‏ای‏

سوخت از زهر هلاهل جگرت‏

نه جگر بلکه ز پا تا به سرت‏

دلت آماج غم افزون بود

از ولعهدی مأمون خون بود

آتش زهر نجاتت بخشید

خاتمه چون به حیاتت بخشید

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:22 صبح نظر

یا رضا

با تو

نام تو کلید باغ سرسبز خداست‏
یاد تو گشایشی به کار دل ماست‏

با تو همه عمر در بهاریم رضا
یعنی: که بهار یاور ما ز رضاست‏

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:21 صبح نظر

امام رضا

امام رضا

تو آئینه طلعت کبریائی‏
جگر پاره‏ی خاتم انبیائی‏

تو قرآن تو توحید تو دین و تو ایمان‏
تو زهرای مرضیه تو مرتضائی‏

تو بدر الولایة تو شمس الائمه‏
تو مولا علی بن موسی الرضائی‏

تو طاها تو یاسین تو کوثر تو قدری‏
تو کعبه تو مروه تو سعی و صفائی‏

مزار تو در خاک طوس است اما
تو در جان مائی تو در قلب مائی‏

تو یار غریبانی و خود غریبی‏
تو تنهائی و با همه آشنائی‏

کجا رو کنم از پی عرض حاجت‏
تو باب المرادی تو مشکل گشائی‏

چو برخیزم از خاک در حشر گویم‏
علی بن موسی کجائی کجائی‏

به جان جوادت پی باز دیدم‏
سه جائی که خود وعده دادی بیائی‏

سازگار

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:17 صبح نظر

یا امام رضا

اکنون دل غمدیده ام از غم رها شد

آخر گره از مشکل پیچیده وا شد

این مژده بر گوشم رسید از هاتف غیب

گفتا زجا برخیز میلاد رضا شد

شمس ولایت از مدینه گشت طالع

عالم منوّر از رُخ شمس ضحا شد

بر خیز ساقی ساغر ما پر زمی کن

زیرا که روز شادی اهل ولا شد

ما باده نوشان می خم غدیریم

چون روز مولود وصی مرتضی شد

بیت امام هفتمین شد طور سینا

ارض و سما از پرتوش غرق ضیا شد

باید به احمد تهنیت گوییم زیرا

از پرده بیرون بضعه خیر الورا شد

در دامن تکتم گُل زهراچو بشکفت

عالم معطر گشت و پر نور وضیا شد

ای قبله هفتم پناه بی پناهان

ما را به درگاه تو دست التجا شد

کن دستگیری از فقیران وضعیفان

ای آنکه لطفت شامل خلق خدا شد

ای یاور درماندگان و درد مندان

هرکس که آمد بر درت دردش دوا شد

نومید کی گردد زدر گاه عطایت

هرکس که با مهر و ولایت آشنا شد؟

چشم (هنرور)برتو ولطف تو باشد

هر دم که آمد بر درت،حاجت روا شد

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:14 صبح نظر

یا امام رضا

ای مملکت طوس که قدر و شرف افزون‏

از عرش علا داده تو را قادر بیچون‏

تو جنتی و جوی سناباد تو کوثر

خاک تو بود عنبر و سنگت در مکنون‏

چون ماهی از آب جدا مانده، بمیرد

هر کو که شد از خاک روان بخش تو بیرون‏

حق داری اگر بانگ انا الحق کشی از دل‏

چون مظهر حق آمده در خاک تو مدفون‏

فرمانده‏ی کونین رضا زاده‏ی موسی‏

کش جمله‏ی آفاق بود چاکر و مفتون‏

هشتم در رخشنده‏ی دریای امامت‏

کور است روان حکم به نه گنبد گردون‏

لیلای جمالش چون کند جای به محمل‏

عاقل شود از دیدن او مات چو مجنون‏

بر خویش ببالند چو در حشر ملائک‏

فریاد برآرند که این الرضویون‏

از کرامات رضویه ص 259

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:12 صبح نظر

یا امام رضا

از کرامات رضویه ص 247 از حکیم قاآنی

چه شود ز راه وفا اگر نظری به جانب ما کنی‏

که به کیمیای نظر مگر مس قلب تیره طلا کنی‏

یمن از عقیق تو آیتی، چمن از رخ تو روایتی‏

شکر از لب تو حکایتی اگرش چه غنچه تو وا کنی‏

بنما، ز پسته تبسمی، بنما، ز غنچه تکلمی‏

به تبسمی و تکلمی همه دردها تو دوا کنی‏

تو شه سریر ولایتی، تو مه منیر هدایتی‏

چه شود شها به عنایتی نگهی به سوی گدا کنی‏

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:9 صبح نظر

یا امام رضا

اشعار تولد رضا

مژده مژده مولد شاهنشه عالم رضاست‏
جشن اندر آسمان‏ها، در زمین شادی بپاست‏

خیز ای دل پرچم شادی بزن بر بام عشق‏
موسم خوشنودی و دلشادی اهل ولاست‏

داد بر موسی بن جعفر حقتعالی گوهری‏
مفتخر از مقدمش اندر دو عالم مصطفی است‏

خانه‏ی موسی بن جعفر گشت بهتر از بهشت‏
صف کشیده حوریان از فرش تا عرض علاست‏

در مدیح زاده‏ی باب الحوائج بوالحسن‏
من چگویم منقبت آن را که مداحش خداست‏

روز و شب بر خلق خوان نعمتش گسترده است‏
منبع جواد است و فضل و بخشش بی منتهاست‏

غرق عصیان سر بنه بر آستان شاه طوس‏
زائر کوی رضا از آتش دوزخ رهاست‏

باب حاجات است بر، درماندگان دربار او
تا قیامت باز، این در بر رخ شاه و گداست‏

تاج و تخت ظلم از مأمون دون بر باد رفت‏
شاه و سلطان السلاطین حضرت موسی الرضاست‏

پادشاها از کرم بر مسلمین بنما نظر
چشم امید همه بر این در و بر این سراست‏

همچو خدام خدیو طوس (تابع) بر شهان‏
فخر از این منصب شاهانه بنمائی سزاست‏

لینک مطلب

توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 2:3 صبح نظر

< << 11 12 13 14 15 >> >