خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست

واز این پیر جوانمرده کمانی تر نیست

دست و پایی نفسی نیمه نگاهی اهی

غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست

در کنار تو ام و باز به خود می گویم

نه حسین، این تن پوشیده به خون اکبر نیست

هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا

از من اغوش پر و از تو تنی دیگر نیست

دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو

دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست

استخوانهای تو پشت پدر هر دو شکست

باز هم شکر کنار من و تو مادر نیست

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:2 عصر نظر

در دلش جلوه امید بتافت

با دو صد شوق بسویش بشتافت

گفت ای چشم و چراغ دل من

رفت بر باد دگر حاصل من

در دلم نیست دگر نور امید

شوق و امید زمن دست کشید

با به من بانگ تو در خیمه رسید

دید زینب ز رخم رنگ پرید

آمدم با چه شتابی سویت

خواستم زنده ببینم رویت

سپه کوفه همه آماده

به تماشای پدر ایستاده

شه روی نعش پسر افتاده

همه گفتند حسین جان داده

بی گمان جان پدر بر لب بود

آنکه جان داد بدو زینب بود

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:2 عصر نظر

چون به میدان زحرم اکبر رفت

دل زجان شست و سوی دلبر رفت

روح از جسم حرم یکسر رفت

همه گفتند که پیغمبر رفت

زان طرف مرگ به استغبالش

ین طرف جان حسین دنبالش

گفت ای سرو قد دلجویت

لیله قدر پدر گیسویت

ای رخت ماه و هلال ابرویت

صبر کن سیر ببینم رویت

هم کنم خوب تماشای تو را

هم ببینم قدو بالای تو را

ای جگر گوشه من ای پسرم

هیچ دانی که چه آری بسرم

مرو اینگونه شتابان ز برم

لختی آهسته من آخر پدرم

من نگویم مرو ای ماه برو

لیک قدری بر من راه برو

پدر ایستاده و می کرد نظر

جانب مرگ پسر راهسپر

همچنان سوی سما دست پدر

تا بگوش آمدش آوای پسر

رنگ خود باخت ز بانگ پسرش

زانکه دانست چه آمد به سرش

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:1 عصر نظر

چه شبها را ببالینت پسرجان تا سحر کردم

بصد امید اندر دل به آینده نظر کردم

بگلزار حیاتم چون تو سرویرا همی دیدم

سرودم نغمة شادی و غم از سر بدر کردم

بدل گفتم که دامادت کنم زینت خود بندم

زخونت جان مادر زینت اندر موی سر کردم

تو نشکفته هنوز ای نوگل لیلی خزان گشتی

منم چون بلبل سرگشته سر در زیرپر کردم

بمرگت عزتم رفت و اسیر کوفیان گشتم

بجای جامة دامادیت نیلی بسر کردم

چو مرغی آشیانم سوخته نومید سرگردان

دودست اندر بغل در این بیابان ناله سر کردم

فلک زد پشت پائی بر بساطم در بدر گشتم

بیا شبهای مادر بین که بیتو چون سحر کردم

بیاد غنچة پژمرده-ام هر جا گلی دیدم

بجای اشک از دیده روان خون جگر کردم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:0 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:0 عصر نظر

تا کفن بر قد وبالای رسایت کردم

سوختم وز دل و پر درد دعایت کردم

آخرین توشه ام از عمر تو این بود علی

که غم انگیز نگاهی زقفایت کردم

توزمن آب طلب کردی ومن سوزی

که چرا تشنه لب از خویش جدایت کردم

گر کمی آب نبودم که رسانم به لبت

داشتم اشکی و ایثار به پایت کردم

نگشودی لب خود هر چه ترا بوسیدم

نشنیدم سخنیهر چه صدایت کردم

پدرت را نبود بعد تو امید حیات

جان من بودی و تقدیم خدایت کردم

یارب این دشت بلا این من و این اکبر من

هر چه را داشتم ای دوست فدایت کردم

آن خلیلم که ذبیحم نکند فدیه قبول

وین ذبیحی است که قربان به منایت کردم

ای مؤید چو ترا بنده مخلص دیدم

دگر از بندگی غیر رهایت کردم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  8:59 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  8:51 عصر نظر

پسر از بهر جانبازى به میدان ظفر مى رفت

پدر را سیل اشک از دیده همراه پسر مى رفت

پسر تنها نمى رفت از براى بذل جان زیرا

پسر مى رفت و دنبال سرش جان پدر مى رفت

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  8:50 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

بسوخت آخر جگرم ،‌بگو تو بامن سخنی

دریغ منما پسرم، چرا دلم می شکنی

چو اکبرم رفته زهوش ،‌منم سرا پا همه گوش

مگر از آن لعل خموش ، رسد بگوشم سخنی

تو صید خونین دهنی ،‌تپیده در خون بدنی

تو میوه قلب منی ، عقیق سرخ یمنی

مخور غم ای لاله عذار ،‌خزان ندارد به تو کار

میشه حسن تو بهار ،‌گل بهشت عَدَنی

بباغ خلقت گل من،بزندگی حاصل من

داغ همچو دل من        ، چراغ بیت و الحزنی

بریز اشک از بسرم، که رفت عطشان پسرم

مه توئی در نظرم ، همیشه در قلب منی

کند فغان طبع حسان، که بر لب آب روان

ترا بلب آمده جان ، تو تشنه دور از وطنی

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  8:49 عصر نظر

ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی!                قرآن آیه آیه ی پامال من، علی 

مانند قلب من دهنت پر ز خون شده                   خون گلوت گشته روان از دهن، علی 

چسبانده خون به هم، دو لبت را ز گفتگو               با چشم خویش حرف برایم بزن، علی 

لب تشنه، چشم بسته، نفس مانده در گلو               زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی 

تو مثل لالهای که همه گشته برگ برگ                من مثل شمع سوخته در انجمن، علی

جایی برای بوسه نمانده به قامتت                      از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی

ممکن نشد ز روی زمینت کنم بلند                        از بس که پاره پاره شده این بدن، علی

لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه                  زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی

در حیرتم چگونه ز خونت خضاب شد               ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی

فریاد من بلند ز اشعار میثم است                        سوزد ز سوز او دل هر مرد و زن، علی



شاعر :سازگار




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  8:48 عصر نظر

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir