خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

یاد تو

مژده‏ ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست

رایحه ‏ى یاد تو با دل ما آشناست

آمدى و باب هر حاجت دلها شدى

باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست

عرش الهى اگر، جلوه گه حق بود

بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ى قدوسیان، کوى مصفاى تو

نام دل آراى تو، کعبه ى حاجات ماست

یوسف زهرایى و گوشه ‏ى زندان و چاه

کنج سیه چال تو، به غصه ات مبتلاست

شادى میلاد تو، توأم اشک است و آه

چون که غمین هر دل از کوفه و شام بلاست

محفل مولودى‏ ات، کرببلایى شده

گوشه‏ ى لبخند ما، همره اشک عزاست

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در دوشنبه 89/10/6 ساعت  4:59 عصر نظر

مژده‏ اى دل که به ماتاج سرى داد خدا

شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا

سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش

تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا

شجرطیبه ى گلشن طاها را باز

هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا

تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف

صدف بحر ولارا گهرى داد خدا

اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف

صادق آل نبى را پسرى داد خدا

ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد

که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا

بهر آزادى ابناء بشر باردگر

به بشر رهبر فریادگرى داد خدا

تا کندزیرو زبر کاخ ستم را اى دل

مژده ‏ى آیت فتح و ظفرى داد خدا

تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر

امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا

شادمانم من ژولیده که از رحمت خود

به من بى هنر امشب هنرى داد خدا

مرحوم ژولیده نیشابورى

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در دوشنبه 89/10/6 ساعت  4:58 عصر نظر

زمین را از صفا زیور ببندید

به اوج آسمان اختر ببندید

به مژگان خاک این ره را زدایید

بر آن بال ملائک را گشایید

به اشک دیدگان ره را بشویید

شمیم عشق را اینک ببویید

که مى‏ آید گلى از آسمان ها

که مستش مى ‏شود دل‏ها و جان ها

از این تک گل دل صحرا بهارى ست

دگر پایان هجر و بى قرارى ست

خریدار جمالش قدسیانند

همیشه زائرش قدوسیانند

ز صبرش در عجب درمانده ایوب

ز اشک دیده‏ اش وامانده یعقوب

هزاران یوسف زیباى کنعان

خریدار رخ آن ماه تابان

گل است و در دل زندان اعدا

فتاده یوسف زهرایى ما

اگرچه برهمه عالم امیراست

ولى در چاه محنتها اسیر است

بگو با آن دل بى رحم صیاد

مبند او را به زنجیرى ز بیداد

کبوتر را به زنجیرى نبندید

به حال غربتش دیگر نخندید

اگر بستید این زخم زبان چیست

دگر دشنام او هرگز روانیست

زنیدم تا زیانه هرچه آید

ولى دشنام بر حیدر نشاید

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در دوشنبه 89/10/6 ساعت  4:56 عصر نظر

سر زد مهى زیبا از نسل کوثر

شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر

بر گوش جان      هردم رسد       این زمزمه

چشمت روشن      یا مولاتى        یا فاطمه

تابنده خورشید عشق و عقیده

امام صادق را فروغ دیده

شد سیمایش       روشنگر          جانها همه

چشمت روشن       یا مولاتى      یا فاطمه

ماه مدینه شمع جمع هستى

بر ما دهد درس یکتا پرستى

هفتم وصى خاتم النبیین

سلاله طاها و آل یاسین

محبتش بر      دیانت ما       شد لازمه

چشمت روشن یا مولاتى  یا فاطمه

منادى از سوى حىّ تبارک

مژده دهد زین مولود مبارک

گرامى دارد شیعه مقدمش را

باشد دل را      بانگ شادى         با این نغمه

چشمت روشن   یا مولاتى    یا فاطمه

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در دوشنبه 89/10/6 ساعت  4:56 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  10:2 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:57 عصر نظر

 

ورود به کربلا

اینجا بهشت سرخ بدنهای بی سر است             اینجا نگارخانهی گلهای پرپر است

اینجا منا و مشعر و بیت الحرام ماست                اینجا حریم قرب شهیدان داور است

اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق                      اینجا مزار قاسم و عباس و اکبر است

اینجا به جای جامهی احرام ما به تن              زخم هزار نیزه و شمشیر و خنجر است

اینجا دو طفل زینبم افتد به روی خاک            اینجا به روی سینهی من قبر اصغر است

اینجا برای پیکر صد چاک عاشقان            گرد و غبار کرب و بلا مُشک و عنبر است

اینجا چو آفتاب سرم بر فراز نی                     بر کودکان در به درم سایه گستر است

اینجا تنم به زیر سم اسب، توتیا                       اینجا سرم به دامن شمر ستمگر است

اینجا به جای جای گلوی بریدهام                    گلبوسههای زینب و زهرای اطهر است

اینجا به یاد العطش کودکان من               هر صبح و شام دیدهی میثم، ز خون  تر است
 

 

شاعر:غلامرضا سازگار

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:56 عصر نظر

 

محرم شد بیا دیوانه گردیم
بسوزیم از غم و غمخانه گردیم
هر کجا شمع رخسار حسینه
گرد شمع رخش پروانه گردیم
اباالفضل علی دل می رباید
فدای آن دلبر جانانه گردیم
به پیمانی که با جانانه داریم
بیا تا سرخوش از پیمانه گردیم
حسین بن علی می می فروشد
خریدار می و میخانه گردیم
خدا داند که هوشیاری گناهه
ز چشم مست یار مستانه گردیم
رقیه جان و جانان حسین است
بیا تا فدای آن دردانه گردیم
یتیمی گوشه ویرانه خفته
بیا تا در غمش ویرانه گردیم
خدا می دونه یار من حسینه
 
همه دار و ندار من حسینه
دو عالم فانی و باقی حسینه
می و میخانه و ساقی حسینه
تا ابد مست و مدهوش حسینم
فخرم این بس سیه پوش حسینم
اسیر چشم و ابروی حسینم
چنان خس بر لب جوی حسینم
سر و کار دل من با حسینه
 
حیاتم گفتن یک یا حسینه

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:55 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:54 عصر نظر


سلام من به محرٌم به ماه دلبر زینب

به اشک سینه زنانش ز نزد مادر زینب

سلام من به محرٌم به آنکه صاحب آن است

به کاروان بهاری که در مسیر خزان است

سلام من به محرٌم به خیمه های قشنگش

به اشک مهدی زهرا و به غصٌه ی دلتنگش

سلام من به محرٌم به پرچم غم زهرا

به گیسوان سفید و به قامت خم زهرا







لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:53 عصر نظر

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir