»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
زخم گلوی حسین چشمه خون خداست
خون خدا را فقط ذات خدا خونبهاست
آنکه ز خون گلو داده به قرآن حیات
کشتة او را اگر کشته بخوانی خطاست
مصحف آیات نور پیکر صد چاک اوست
آینه حسن او آن سر از تن جداست
ما همه ذریّه ایم سلسله عشق را
طینت ما شعله ای از عطش کربلاست
شیعه ز باران اشک می کند ایجاد سیل
شیعه به دریای خون طالب خون خداست
شیعه حیات ابد از دم شمشیر یافت
شیعه به اوج عطش تشنة جام بلاست
شور که شد با شعور، شور حسینی شود
گریة با معرفت، معرفت کبریاست
بزم وصال حسین در دل دریای خون
سیر عروج حسین از سر نی تا خداست
زخم جوانان او خندة فتح است و بس
خون علی اصغرش خون همه انبیاست
هر نی نیزار عشق فاش ندا می دهد
هر که حسینی بود، رگ رگ او نینواست
گریه "میثم" خورد آب ز خون حسین
فانی معراج خون، ساقی بزم بقاست
لینک مطلب
دلداه حسینم و مشتاق وصل کویش
آیا نشود نشینم یک لحظه روبرویش
برده است دل زعاشق شش گوشه ضریحش
گردیده است هستی مست از می سبویش
او ساقی دل است و عمریست با خیالش
چون لاله ها گرفتیم جام طلب بسویش
فریاد واحسینا در دشت موج می زد
آن دم که تیغ می زد گُلبوسه بر گلویش
گُل سربریده بود و درلاله زار ایثار
زینب میان گُلها می کرد جستجویش
خشک است مشک آب وعطشان گلوی اصغر
یک جرعه آّب خواهد این است آرزویش
در پیشگاه قدیش هرچند رو سیاهم
باشد خدا ببخشد ما را به آبرویش
هرچند دور امّا با آرزوی وصلش
دارد(نوید)مردم پیوسته گفتگویش
لینک مطلب
دل بشکسته مـن کـرب و بلای تو بود
غرض از خلقت من گریه برای تو بود
به تـو و آبـرویت نــزد خداوند قسم
که همه آبرویم اشک عــزای تـو بود
ای که در حــق تو گفتند قتیل العبـره
اشک ما قطرهای از بحر عطای تو بود
به دعایی که لب تشنه به مقتل خواندی
هر که گرید به تو مرهون دعای تو بود
جز تو مصباح هدا کیست که مصباح هدا
سـر خونیــن بریــده ز قفــای تـو بود
مرهم زخم تو در گری? پیوست? مـاست
چون نگرییم که این گریه، دوای تو بود
اولیـن گریـه کن تـو، پـدر مـا آدم
اولیـن نوحه سـرای تـو خـدای تـو بود
در حرم، دور حرم گشته و گفتیم حسین
به خدا کعب? ما صحن و سـرای تو بود
جان حجاج به قربـان تو و حج تو باد
ای کـه عبـاس، ذبیحی به منای تو بود
زخمهای بدنت بر جگـر ماست هنوز
سین? سوخته ماست که جـای تو بود
تویی آن خون خدا ای پسر خون خدا
کـه خدایــی خداوند، بهـای تو بود
چه کند سلطنت هر دو جهان را میثم
پادشاه است، فقیری که گـدای تـو بود
لینک مطلب
در عشق تو، حالی است که فانی شدنی نیست
وصفش نتوان گفت به کس، دم زدنی نیست
این حسن جهانی تو سرحد نشناسد
غیر از دل عشاق برایت وطنی نیست
پیوسته عنایات تو بر ماست مسلم
هر چند که الطاف تو، گاهی علنی نیست
هرگز نشود سائل درگاه تو نومید
چون کار تو، ای رحمت حق، دل شکنی نیست
تو یوسف طاهائی و، در شرح غم تو
از گفتة «ما اوذی» بهتر سخنی نیست
با خون تو ثبت است به دیوان عدالت
پابنده تر از شرع نبی مدنی نیست
بر ریشه تو، گرچه بسی تیشه عدو زد
بر نخل حیاتت، اثر از تیشه زنی نیست
پیدا بود از منظره کرب و بلایت
دردانة زهرا و علی، گم شدنی نیست
پوشید لباس شرف از یمن تو انسان
ای کشتة عریان که تو را پیرهنی نیست
خجلت زده، شد سرخ، عقیق از لب اکبر
زیرا چو لبش، هیچ عقیق یمنی نیست
از قتل علی اصغر ششماهه عیان شد
جز قصد جنایت، هدف خصم دنی نیست
گیرم که رقیه نبود دخت پیمبر
یک دختر غربت زده، سیلی زدنی نیست
از صلح و قیام حسنین است که اسلام
خود ریشه کن از آنهمه پیمان شکنی نیست
هرگز به حقیقت، نتوان گفت حسینی است
آنکس که (حسانا) ز دل و جان، حسنی نیست
لینک مطلب
در حلقة غم حلقه به گوش تو شدم
از روز ازل خانه به دوش تو شدم
لالایی مادرم فقط اسم تو بود
از کودکی ام سیاه پوش تو شدم
لینک مطلب
خوشا جانی که جانانش حسین است
خوشادردی که درمانش حسین است
بود فرمانروای کشور دل
خوشا ملکی که سلطانش حسین است
به نامش دفتر عشق است مفتوح
خوش ان دفتر که عنوانش حسین است
نبی را جان شیرین جز حسن نیست
ولی ارامش جانش حسین است
چه صحرایست یا رب وادی عشق
که تنها مرد میدانش حسین است
بگو اهریمنان کربلا را
که این صحرا سلیمانش حسین است
صلی الله علیک یا اباعبدالله
لینک مطلب
خاک حسین
خاک من خاک حسین است حسین ســـینه ام چاک حسین است حسین
قــــبله ی قــــلب من ای اهل جهان مـــرقد پـــــــاک حـــسین است حسین
اشـــک من زینت رخسـار من است گـــریــه از خــاک حسین است حسین
اشکـــم از مشک ابـــاالفـــضل آیـــد مشک دل چاک حسین است حسین
هــــــر دل غــــــمزده ی دیـــوانــــــه مِــــلک امـــلاک حسین است حسین
هـــر گـــلی خــــــاربرش هست دلم خــار و خاشاک حسین است حسین
لینک مطلب
حیات خون بود در لاله های باغ ایثارت
هزاران دل بود چون نقطه ای کوچک به پرگارت
نماید فخر بر رضوان، فروشد ناز بر جنت
نسیمی گر وزد سوی جحیم از پای دیوارت
تویی وجه الله اعظم، تویی ثارالله اکبر
که زهرا گیسوان رنگین کند از خون رخسارت
خلایق روز و شب در فرش می بوسند خاکت را
عجب نبود اگر گردد خدا در عرش زوّارت
لوای حمد را فردا علی بر دوش خود گیرد
عجب نبود اگر آن را دهد دست علمدارت
میان حلقه های سلسله با پیکر خونین
مسیحا را دهد جان با نگاهی، چشم بیمارت
تو هست خویش را در کربلا وقف خدا کردی
خدا هم با بهای هستی خود شد خریدارت
تو در مصر ولایت یوسف بازار خون استی
که تا صبح قیامت همچنان گرم است بازارت
چنان در خاک و خون دل بُرد رخسارت ز زیبایی
که وقت سر بریدن بود قاتل، محو دیدارت
قلم در دست "میثم" مانده، مضمون آفرینی کن
که در هر سطر سطرم درج گردد، درس ایثارت
لینک مطلب
کلیم اگردعاکند، بى تو دعا نمى شود
مسیح اگر دوا دهد، بى تو دوا نمى شود
اگر جدایى افتد میان جسم وجان من
قسم به جان تودلم، از تو جدا نمى شود
گریه اگر کنم همى، بهر تو گریه مى کنم
ورنه زدیده ام عبث اشک رها نمى شود
گِرد حرم دویده ام، صفا ومروه دیده ام
هیچ کجا براى من کرب وبلا نمى شود
کسى که گشتِ گرد تو، گرد گنه نمى رود
پیرو خط کربلا، اهل خطا نمى شود
عمر گذشت و وانشد، راه زیارتت بر من
حاجت این شکسته دل، چرا روا نمى شود
جز سرغرقه خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسى، راهنما نمى شود
اى بدن تو غرقه خون ، وى سروروت لاله گون
با چه خضاب کرده اى، خون که حنانمى شود
کرببلا و کوفه شد، سخت به عترتت ولى
هیچ کجا به سختى، شام بلا نمى شود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جاى سربرده در، طشت طلا نمى شود
سوز درون (میثمت)، بوده شرارى از غمت
ورنه ز شعرش این، شور به پا نمى شود
شاعر:حاج غلامرضا سازگار
لینک مطلب