»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
شهادت مظلومانه مسلم بن عقیل (ع) را به ساحت
مقدس امام زمان (عج)وشیعیان و دوستدارانش تسلیت
عرض می نماییم.
مجمع الذاکرین بیت اباصالح(عج)مشهدالرضا
لینک مطلب
بنگر زراه مکه سوی کوفه یا حسین
کآورده اند بر سر مسلم چه ها حسین
امروززیر چرخ چو من کس غریب نیست
جائی که نیست یکنفرم آشنا حسین
هر جا که می روم ندهد کس مرا پناه
مسلم شده است دربه در کوچه ها حسین
این نخلها به غربت من گریه می کنند
من گریه می کنم ز برای تو یا حسین
از اینهمه که لاف ولای تو می زنند
یک دل نیافتم که بود باشما حسین
شرمنده ام ز نامه که بهذت نوشته ام
گفتم بیا به کوفه ولیکن میا حسین
فردا روم به سوی منای محبتت
فرق است در منای و آن منا حسین
روز مبارک عرفه روز من بود
چون درک کرده ام عرفات تو را حسین
سید رضا مؤید
لینک مطلب
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
بغیر دربدریها پناهــــــــــگاه ندارم
شب گذشته به هر خانه جای بود مرا لیک
بهیچ خانه در این شام تیره راه ندارم
ز خستگی است بدیوار طوعه تکیه زدم من
و گرنه جز به خداوند تکیه گاه ندارم
کشند جانب دار الاماره با چه گناهم
عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم
به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت
حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم
براه عشق تو سر می دهم که وای به حالم
اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم
به اشتباه سوی کوفه خواندمت که بیایی
دریغ مهلت جبران اشتباه ندارم
غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم
قسم به خال تو یک نقطه سیاه ندارم
سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت
نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم
به لابه دامن لطفم گرفت و گفت مؤید
گرم تو دست نگیری به دست آه ندارم
سید رضا مؤید
لینک مطلب
شبی که دیده خود پر ستاره می کردم
برای غربت دل فکر چاره می کردم
به دانه های چو تبسیح اشک در دستم
برای آمدنت استخاره می کردم
نماز عاشقی من شکسته شد اما
سلام بر تو زدار العماره می کردم
من از محله آهنگران بی احساس
گذر نمودم ودل پر شراره می کردم
یکی سفارش تیر سه شعبه ای می داد
دعا برای سر شیر خواره می کردم
غریب تر زدلم روزگار چون می خواست
به کودکان غریبم اشاره می کردم
علی ناظمی
لینک مطلب
کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
مثل خورشید رفتار شب تار شدم
مرد این شهرم و بر پیرزنی مدیونم
این هم از غربت من بود که ناچار شدم
من نمی خواسته ام مایه دلواپسیِ
معجر زینب کبری شوم؛انگار شدم
تا بدهکاری خود را به همه پس دادم
به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم
دیدم از مردم این شهر خریدار تری
علت این بود اگر یوسف بازار شدم
من در این خانه تو در خانه خولی تازه
با تو همسایه دیوار به دیوار شدم
کاش می شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر،پیرهنی برداری
علی اکبر لطیفیان
لینک مطلب
کوچه کوچه می روم شاید کسی پیدا کنم
ای دریغ از خانه ای تا لحظه ای مأوا کنم
کوچه گردی من از شهر مدینه باب شد
دست بسته اقتدا بر حضرت مولا کنم
گوئیا یک مرد از نامه نویسان نیست نیست
با که یارب شکوه از این بی وفائیها کنم؟
می زنم بر قلب لشگر از یسار و از یمین
یا علی می گویم و با رزم خود غوغا کنم
قطع یازم ریشه هر چه علی نشناس را
من حسینی مذهبم از خصم کی پروا کنم
سنگها مهمان شناس و دسته نی ها شعله ور
در هجوم زخم ها یاد گل زهرا کنم
باغها را هرچه گشتم تیر بود و نیزه بود
آب هم در کار نیست افطار خود را وا کنم
بر لب و دندان شکستن نیز راضی نیستند
یاد اطفال عزیزت صبح و شام آوا کنم
از همان جایی که هستی جان زینب باز گرد
دلبرا رویی ندارم تا که سر بالا کنم
رحم کن بر دختر شیرین زبانت یا حسین
عقده ها دارد دلم باید تو را افشا کنم
کاش بودم شام و کوفه تا که هنگام ورود
جسم خود را فرش راه زینب کبری کنم
تیر کوفی چشم سقا را نشانه رفته است
خون بگریم خویش را همرنگ با سقا کنم
احسان محسنی فر
لینک مطلب
چون میسر نشود فرصت دیار شما
ما که رفتیم خداوند نگهدار شما
نامتان روی علم بود و زدستم افتاد
کاش بردارش از خاک علمدار شما
جرم عشق است که یاد چنین بسته مرا
او ندانست که مائیم گرفتار شما
خسته بودم اگرم دست به دیواری رفت
ورنه تکیه نکنم جز سر دیوار شما
دیده پنجره بسته است به دیدار بهار
دام پاییز کمین کرده به گلزار شما
باد هم از نفس افتاده و یاری نکند
شرح حالی دهد از پیک سر دار شما
جان آقا نکند تشنه بیایی اینجا
آب هم نیست در این شهر طرفدار شما
پشت هر بام کمین کرده کسی منتظر است
سنگها دیده به راهند به دیدار شما
آخرین جمله دلداده تان خواهشی است
باز گردید خداوند نگهدار شما
محمد عظیمی
لینک مطلب
تو اول شهید از تبار خلیلی
تو مولای ما مسلم ابن عقیلی
تو پیش از شهیدان، شهید حسینی
مراد خلایق، مرید حسینی
بزرگی ز خاک تو عزت گرفته
شهادت ز خون تو زینت گرفته
کرامت به پای تو صورت کشیده
امامت وجود تو را برگزیده
امام زمان، زائر تربت تو
همه کوچهها شاهد غربت تو
سر نیزهها مرهم زخمهایت
دل سنگها آب گشته برایت
الا چشم عرش خدا، جایگاهت
زنی داده در شهر کوفه پناهت
تنت پاره پاره، جبینت شکسته
دهانت پر از خون و دست تو بسته
بر آن پیکر رفته از تاب گریم
به دندان افتاده در آب گریم
تو در کوفه مهمانِ بهتر ز جانی
چرا زخمیِ تیغ و تیر و سنانی؟
چرا با تو دیگر زنان میستیزند؟
چهکردی که آتش به فرقت بریزند؟
همه کوچهها را به روی تو بستند
چرا فرق و پیشانیات را شکستند؟
گرفتم تنت را به هر کوچه بردند
به بازار قصابها از چه بردند؟
که دیده است یک پیکر پاره پاره-
که آویزد آن را عدو بر قناره؟
شهید تماشاییِ بام کوفه
دلت تنگتر گشته از شامِ کوفه
همه کوفیان عید قربان گرفتند
تو را سر ز تن، کام عطشان گرفتند
تن غرقه خون تو قربانی تو
عزادار تو طفل زندانی تو
خورَد آب، توحید از خون پاکت
سلام خدا بر تن چاکچاکت
لینک مطلب