»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
مصحف آیه آیه ام آیة پاره پاره ام
زخم تن تو هم عدد با غم بی شماره ام
اشک دو دیدة ترم وقف گلوی خشک تو
خون گلوی خشک تو می چکد از نظاره ام
ماه کنار علقمه مهر میان قتلگه
آه که پشت خیمه ها گم شده یک ستاره ام
می زنم از درون دل بوسه به زخم حنجرت
می رسد از چهار سو کعب نی دوباره ام
در یم خون نظاره کن از سر نی اشاره کن
تشنة یک نظاره و کشتة یک اشاره ام
یوسف من چه غم اگر مانده برهنه پیکرت
پیرهن تنت شده قلب هزار پاره ام
گریة دخترت برد صبر و قرار از کفم
خندة قاتلت زند بر دل و جان شرار ه ام
بی تو چگونه سر کنم با سر تو سفر کنم
من که اسیر عشق تو از دل گاهواره ام
ناشده طی زیارتم در سفر اسارتم
مانده هزار مشکل و رفته ز دست چاره ام
شعلة شعر "میثمت" سوخته قلب سنگ را
او که هماره سوزد از سوز دل هماره ام
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Koodak"; mso-font-alt:"Courier New";} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
مستان همه افتاده و ساقی نمانده////یک گل برای باغبان باقی نمانده
ساقی غریب و میکده می سوزد امشب////یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب
گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل////سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل
امشب چکیده روی رگهای بریده////گلهای اشک بانویی قامت خمیده
آتش گرفته دامن طفلی سه ساله////سوی شهیدان می رود با آه و ناله
در دست دژخیمی فتاده گوشواره////خون می چکد از گوشهای پاره پاره
اینجا جوانی هاشمی شد ارباً اربا////اینجا به گوش دل رسیده آه صحرا
ذریة آل عبا از یاد رفته////خاکستر پروانه ها بر باد رفته
اینجا کبوتر بچه ها تک تک پریدند////اینجا سر یک جوجه را تشنه بریدند
اینجا جدا گشتم خدا از نور عینم////دیدم در اینجا دست و پا می زد حسینم
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"Simplified Arabic Fixed"; panose-1:2 1 0 9 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
متاب ای ماه امشب، تا نبینم صبح فردا را
ببار ای اشک تا دریا کنم دامان صحرا را
بریز ای آسمان خون جای باران بر زمین امشب
که پرپر می کند فردا خزان گل های زهرا را
بگریید ای تمام اهل عالم آن چنان امشب
که با اشک خود از خجلت برون آرید سقا را
ندای ارجعی دل برده از هفتاد و دو عاشق
صدای العطش آتش زده اعماق دریا را
وضو گیرید از خون دل خود ای بنی هاشم!
که بردارید فردا از زمین، قرآن لیلا را
نگهدار ای سکینه! اشک های دیده ی خود را
که در گودال خون فردا بشویی جسم بابا را
میا ای آفتابِ صبح بیرون از افق فردا
که با سوز عطش اصغر ندارد تاب گرما را
الهی مهر زندانی شود در سینه ی مشرق
که در گودالِ خونْ زهرا نبیند ظهر فردا را
بگردید آل یاسین سخت فردا در بیابان ها
که دریابید زیر خارها گل های طاها را
سپاه حق و باطل صف کشیدند از دو سو میثم
میان این دو صف بشناس دنیا را و عقبا را
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
علم نصر خدا تا صف محشر سر توست
محشری کرده به پا قصه عاشورایت
که جهان تا صف محشر همه جا محشر توست
فاش می خواندم و می گفتم اگر کفر نبود
که خدا شیفته روی خدا منظر توست
تا خدایی خدا در رگ قرآن جاری
خون پاکی است که سرچشمه اش ازحنجر توست
با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود
خنده فتح به لب های علی اصغر توست
به علمداری و سقایی عباس قسم
در رگ نسل جوان خون علی اکبر توست
کس نگوید که تو تنها و غریبی، هرگز
که همه عالم ایجاد پر از لشگر توست
تو خداوند جهادی به خداوند قسم
زینب فاطمه تا حشر پیام آور توست
هفت دریا نستانیم به یک قطره اشک
دیده ما صدف، این قطره همان گوهر توست
چه شود دست کرم بر سر "میثم" بکشی
ای که بر نوک سنان دست خدا بر سر توست
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
کربلا که امشب صحنه وداع است
ظهر داغ فردا عرصه دفاع است
می رسد ز هر خرگاه ناله های یا الله
یا کریم و یا رب
این حرم که خاکش چشمه قیام است
گویی از مناجات مسجدالحرام است
آیات فداکاری گرمِ گریه و زاری
یا کریم و یا رب
هفتاد و دو موسی در طور مناجات
سرگرم دعایند با قاضی حاجات
هر یکی به یک حالت کرده با خدا خلوت
یا کریم و یا رب
یک سو همه از می، غرق عیش و نوشند
یک سو همه از عشق، در جوش و خروشند
آن جا همه خماری این جا همه بیداری
یا کریم و یا رب
آنان همه سرمست، تکیه بر سلاحند
اینان همه سرگرم، با خیر و صلاحند
آنان ز هوا مستند اینان زخدا مستند
یا کریم و یا رب
سرهای جوانان که امشب به قیامند
فردا به سر نی ماهِ ره شامند
جسم شان فتد فردا پاره پاره در صحرا
یا کریم و یا رب
زینب که حیاتش از بوی حسین است
خیره دید گانش بر روی حسین است
پروانه این شمع است خاطرش به او جمع است
یا کریم و یا رب
سالار شهیدان در کمال باور
با امر پیمبر با رضای داور
آماده کند پیکر بهر نیزه و خنجر
یا کریم و یا رب
فردا که خدا راست امتحان اکبر
می دمد سپیده با اذان اکبر
این اذان توان اوست آخرین اذان اوست
یا کریم و یا رب
ای رباب صبری در بلای فردا
کن آب ذخیره از برای فردا
تا که کودکت اصغر تشنگی خورد کمتر
یا کریم و یا رب
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
شور عاشورت زمان را تا ابد در بر گرفت
نُه سپهر از شعله سرخ خیامت در گرفت
گریه را وقف غمت کردیم از روز ازل
کآسمان از دیدة پر اشک ما ساغر گرفت
از شرار خیمه ها تا دامن طفل تو سوخت
دود آن تا آسمان خورشید را در بر گرفت
وای من، ای وای من، این امت بیدادگر
با چه جرمی انتقام از آل پیغمبر گرفت
خواست خورشید اوفتد از چرخ در دریای خون
پرده خون تا رخ ثارالله اکبر گرفت
با همان دستی که قاتل رأس قرآن را برید
از سر دخت امیرالمؤمنین معجر گرفت
کشته آن کشته باید شد که در جنب فرات
حنجر خشکیده اش آب از دم خنجر گرفت
هستِ خود را وقف کرد و هستی حق را خرید
داد سر در راه دین و زندگی از سر گرفت
زخم ها گشتند گم در کثرت گلبوسه ها
بس که زینب بوسه ازآن نازنین پیکر گرفت
بعد زخم آن همه شمشیر و تیغ و تیر و سنگ
سمّ اسبان هم گلاب از آن گل پرپر گرفت
گریه ها از داغ اکبر کرد با بانگ بلند
تسلیت از خنده خصم ستم گستر گرفت
نهضت خونین عاشورا به دشت کربلا
رمز پیروزی ز لبخند علی اصغر گرفت
از مضامینش توان پی برد کز روز ازل
نخل "میثم" دائم از خون شهیدان برگرفت
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
قرآن پاره پاره گم کردم اینجا
یک آسمان ستاره گم کردم اینجا
وای حسینم، نور عینم
خورشید آرزویم در خون نشسته
گردیده سایبانش نیزه شکسته
وای حسینم، نور عینم
من زائر غریب خون خدایم
از حنجر بریده زند صدایم
وای حسینم، نور عینم
لاله ی پرپرم را می جویم اینجا
با اشک دیده او را می شویم اینجا
وای حسینم، نور عینم
در زیر تازیانه با اشک دیده
گلبوسه گیرم از رگ های بریده
وای حسینم، نور عینم
بنشینم و ببوسم زخم تنت را
کی برده یوسف من پیراهنت را؟
وای حسینم، نور عینم
رگ های گردنت را چرا بریدند؟
چرا سر تو را از قفا بریدند؟
وای حسینم، نور عینم
زخمی که روی قلبت دهان گشوده
گویا که جای تیر سه شعبه بوده
وای حسینم، نور عینم
بین روی سینه یاس مدینه ات را
در زیر تازیانه سکینه ات را
وای حسینم، نور عینم
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشتدریا میشود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فرداپریشانجمعشان،چون قلبزهرا میشود
امشب بود بر پا اگر، این خیمة ثار الهّی
فردابه دست دشمنان، برکنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن بگوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمعکودکان،در خوابناز آسودهاند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقة زرین اگر دارد بگوش
فردادریغ اینگوشوار ازگوش او وا میشود
امشب، به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا میشود
امشب که قاسم زینب گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکبسرنگون، این سرو رعنا میشود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گلها پیکرش، پامال اعدا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
شانه های زخمی اش را هیچ کس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز نتهائیش یاور نداشت
بامهای خانه های مردم بیعت فروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
می چکید از مشک هاشان جرعه جرعه تشنگی
نخل هاشان میوه ای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا می زدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیره اش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
لینک مطلب