»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
از عطش نگاه تو دیده آب گریه کرد
چشم غمین کربلا در تب و تاب گریه کرد
بر دل صفحه زمان دست تو عشق می نگاشت
واژه تمام گشت و هم چشم کتاب گریه کرد
وای از این دوباره غم پشت حسین گشته خم
سینه و دلم خراب شد باز خراب گریه کرد
العطش از صدای هر ناله به گوش میرسد
رود فرات مانده در فکر جواب گریه کن
لحظه به لحظه دست تو شاخه صد امید بود
شاخه زبن شکسته شد خون به شتاب گریه کرد
فرش زمین زخون تو نقش عزا به بر گرفت
ذره ذره به خاک هم غرق گلاب گریه کرد
ضیاء اشک لاله شد خون زدیده رفتهات
دیده شب به ناله در سوی شهاب گریه کرد
لب به سکوت باز شد در غم (ساقی وفا)
چشم پر از نگاه هم پشت حجاب گریه کرد
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
یا حسین دیوانه ام از باده مستانه ات
خرم آن دل مست شد زان شربت جانانه ات
من نه تنها مستم از عشق تو اندر عاشقی
عالمی دیوانه اند از باده پیمانه ات
هرکه نوشید از ازل آن شربت مهر تو را
کی دیگر دل میکند زان خانه و غم خانه ات
شیعیان را مکه کوی منا کوی تو شد
جان بقربان تو و آن کعبه کاشانه ات
کی خدا خلقت کند دیگر حسینی هم چو تو
کی دیگر آید پدر چون حیدر فرزانه ات
هرکه اندر روز عاشورا بیاد آرد تو را
میشود آگه ز ذات گوهر یک دانه ات
شاعر:علیرضا کچوئی(ورامین)
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
هر که شد از سر اخلاص عزادار حسین
نام او ثبت نمایند به طومار حسین
ای خوش آنکس پاک سرشتی که غم خودبنهاد
شد در این عمر پریشان دل و غمخوار حسین
ای خوش آنکس که حسینی شد و از روی خلوص
پیروی کرد ز اندیشه و افکار حسین
گر بخوبان جنان جنان فخر فروشند رواست
روز محشر همه یاران وفادار حسین
یارب این منصب شاهانه زما باز مگیر
تا که پیوسته بمانیم عزادار حسین
گر چه هستیم گنه کار خدایا مگذار
در قیامت دل ما حسرت دیدار حسین
لینک مطلب
نسیم و نیزه و آن گیسوی سبکبالت
سر تو قافله سالارو من به دنبالت
چه کرد با جگرت ماتم علی اکبر
که شد کنار تنش مثل محتضر حالت
و عمه گفت که بعد از عموی لب تشنه
شکست نخل امیدت،دلت، پرو بالت
بهار تیغ به باغ تن تو لاله دواند
خزان نعل ولی حیف کرد پا مالت
گرفته زلف سیاه تو رنگ خاکستر؟
دمیده بین تنور آفتاب اقبالت؟
چه کرد با لب تو چوب خیزرانش که
شکفته مثل گل لاله زخم تبخالت
هنوز خون بهار از نگاه من جاری است
به یاد تک تک مرثیه های گودالت
برایم از تو چه مانده حسین می دانی؟
میان قلب دو دستم کبود تمثالت!
در این سفر همه ی دلخوشی من این است
سر تو قافله سالار و من به دنبالت
یوسف رحیمی
لینک مطلب
معمار صنع ریخت چو طرح بنای عشق
بگشاد بر همه ، در دولتسرای عشق
بیگانه را به کعبة مقصود ره نداد
تا خویشتن نکرد فدا در منای عشق
از این حضیض خاک بر افلاک پرگشای
اندر هوای عشق تو همچون همای عشق
برتر شوی زنه فلک ای دل بجان دوست
مردانه وار گر بنهی سر بپای عشق
با پای عقل کی بری این راه را بسر
نبود گرت بدست توکل عصای عشق
در طور پاسخ ارنی ، لن ترانی است
کاینجا کلیم هم نبود آشنای عشق
با آنکه در مقام کلیمی شد استوار
راهش ندادهاند بخلوتسرای عشق
آن جلوهای که موسی عمران زپا فکند
یک جلوه بود از علی ، مرتضای عشق
کاینجا مجال عرض وجود و کمال نیست
شاهان عالمند بر این در گدای عشق
یعنی ازین دو روزه هستی بپوش چشم
شاید که بعد از ین برسی بر بقای عشق
دیوانه آن کسی ، که شود پای بند عقل
فرزانه آنگه گشته زمان مبتلای عشق
غیر از حسین نیست در این عرصه عاشقی
عشاق بندهاند و بود او خدای عشق
با طفل شیرخوار چه رمزی میان نهاد
چون تیر از کمان شد و آمد بنای عشق
دانی که کربلا زچه شد نینوا بنام
از آن سرا شنید چون به سر نی نوای عشق
لینک مطلب
قلم چون صورت و معنا حسین است
سخن چون قطره و دریا حسین است
هر انچه طالبی از او طلب کن
که هم دنیا و هم عقبی حسین است
شفاعت اختیارش دست زهراست
ولی امضا و مهرش با حسین است
نماز عشق بر او اقتدا کن
که تنها قبله دلها حسین است
به زیبایی بگو بر خود ننازد
که زیبا تر زهر زیبا حسین است
اگر جویا شدی از حال یوسف
اسیر یوسف زهرا حسین است
لینک مطلب
قتیل کربلا را دوست دارم ذبیح بالقفا را دوســـــت دارم
من از زوّار دشت کربلایم عزیز مصطفی را دوســت دارم
قسم بر آب آبِ کودکانش شهید نینوا را دوســــــت دارم
اگر چه شیع? خوبی نباشم گل خیر النساء را دوســت دارم
چه خوب است روز عاشورا بمیرم که من خون خدا را دوست دارم
به واللهِ به واللهِ به والله حسین سر جدا را دوســـت دارم
خدایا قاری قرآن زینب به روی نیزه ها را دوســـت دارم
به حق آخرین فریاد مولا امید خیمه ها را دوســـت دارم
قسم بر یاس و گلهای شقایق نسیم کربلا را دوســــت دارم
لینک مطلب
عمری است که سربار توام یوسف زهرا
تو یاری و من عار توام یوسف زهرا
سرمایه ام اشکی است که آن هم کرم توست
بی مایه خریدار توام یوسف زهرا
خوشتر بُوَد از دیدن گل های بهشتی
یاد گل رخسار توام یوسف زهرا
با مهر تو باکی ز هجوم گنهم نیست
من تکیه به دیوار توام یوسف زهرا
با آنکه به زنجیر گنه بسته وجودم
یک عمر گرفتار توام یوسف زهرا
خوشتر بود از خواب به گلزار بهشتم
آن لحظه که بیدار توام یوسف زهرا
نام و نسب و شأن و مقامم همه این است
خاک ره زوار توام یوسف زهرا
مگذار گنه پرده کشد بین من و تو
من تشنه ی دیدار توام یوسف زهرا
بر سلطنت هردو جهان ناز فروشم
تا سائل بازار توام یوسف زهرا
من میثم و وصف تو بود میوه ی نخلم
بی برگم و پر بار توام یوسف زهرا
لینک مطلب
فصل خزان، جمالت، لطف بهار دارد
یاد رخت صفای صد لاله زار دارد
روزی که من نبودم مهر تو کرد بودم
روزی که من نباشم دل با تو کار دارد
ای یار عیسوی دم! بی یار نیست یکدم
هر کس که در دو عالم مثل تو یار دارد
بگذاراز تو گویم بگذار با تو باشم
گل با همه لطافت، الفت به خار دارد
چون ماه بر فروزد کی آتشش بسوزد؟
آن کاو ز خاک کویت بر رخ غبار دارد
نه با شب است کارش نه روز می شناسد
آن کاو ز موی و رویت، لیل و نهار دارد
شش گوشه مزارت در وسعت دل ماست
بالله قسم مزارت در دل مزار دارد
از آب دیدگانش دوزخ شودگلستان
هر کس کز آتش تو در دل شرار دارد
با کرده های زشتم سر تا قدم بهشتم
زوار کربلا کی وحشت ز نار دارد؟
"میثم"! ز میثم آموز آیین دوستی را
کاو وصف دوست بر لب بالای دار دارد
لینک مطلب