سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

در مدح امام حسن مجتبی (ع)

 خوش آن‏ عشقی کز اسراروجوداست

جهان بی عشق تاریک و کبود است

 تولّی و تبرّی اصل دین است

ملازم بودنش سر صعود است

 ولایت جلوه در ماه خدا کرد

به لبهای محبان این سرود است

 قسم بر ذات شهراللّه اعظم

حسن سر منشاء احسان وجود است

 قسم بر صبر و مظلومی و غربت

حسن نشناس بدتر از یهود است

 حسن مصباح راه متقین است

که می‏گوید مذّل المؤمنین است؟

 جهان او را به غربت می ‏شناسد

فلک او را به رأفت می‏شناسد

 هوای نفس در صلحش نبوده

خدا او را به عصمت می ‏شناسد

 سگی که لقمه از دستش گرفته

وجودش را به رحمت می ‏شناسد

 علی که اشجع کرّار باشد

گلش را بر شجاعت می ‏شناسد

 فضای کوچه سرد مدینه

بحق او را به غیرت می ‏شناسد

 ملائک صبر او را دوست دارند

طواف قبر او را دوست دارند

 دل این ایزد نما را می پرستد

گل این عطر وفا را می ‏پرستد

 به خالش روزها در سجده هستند

شب این ماه ولا را می ‏پرستد

 اگر شرک است این دل را بسوزید

که عمری مجتبی را می ‏پرستد

 به دشنامی که شامی عبد او شد

دعا نه ناسزا را می‏ پرستد

 اگر باشد عذاب حق به دستش

دلم جُرم و خطا را می‏ پرستد

 که می‏گوید که او وجه خدا نیست؟

پرستیدن سزای مجتبی نیست؟




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:27 صبح نظر

ای دل دل شکسته گان عاشق ومبتلای تو

روح گرفته آبرو از نفس صفای تو

نغمه عشق عاشقان زمزمه ولای تو

بود و نبود عالمی در نعم از ولای تو

ای حرم غریب تو کعبه قلب ما حسن          

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن          

ای که علی مرتضی بوسه گرفته از لبت

شانه ختم انبیا گشته خجسته مرکبت

بردن نان بی کسانآمده کار هر شبت

لولو گوش قدسیان زمزمه های یاربت

لب بگشا بخوان بخوان بار دگر دعا حسن           

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن           

روز ازل سرشته شد با غم عشق تو گلم

بقیع بی چراغ تو چراغ روشن دلم

نقل حدیث عشق تو نقل مدام محفلم

کرامتی که بنده ام عنایتی که سائلم

مرا مران مرا مران از در خویش یا حسن          

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن

مرغ پریده دلم خدا خدا خدا کند

گرد مدینه گردد وتو را تورا صدا کند

بلکه خدا به مقدمت مرا مرا فدا کند

تیغ فلک هزار بار اگر سرم جدا کند

نمی شوم نمی شوم دمی از تو جدا حسن    

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن      

ای به سرشک فاطمه شسته شده مزار تو

مهدی صاحب الزمان زائر بی قرار تو

بهشت قرب اولیا هماره در جوار تو

از تو کسی غریب تر ندیده در دیار تو

ستم کشیده روز وشب ز غیر و آشنا حسن            

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن            

ای که به شانه رضا کوه بلا کشیده ای

بیشتر از ستارگان زخم زبان شنیده ای

زخم به زخم دل همی لحظه به لحظه دیده ای

با همه آشنا ولی دل از همه بریده ای

هرکسی از شراره ای سوخت دل تو را حسن           

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن          

ای صلوات قدسیان زمزمه حکایتت

دشمن کینه تو هم شد خجل از عنایتت

سینه هفت آسمان سفره ای از ولایتت

از چه نکرد هیچ کس مثل علی حمایتت

همسر بی وفای تو کشت تو را چرا حسن                  

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن                  

صبر تو نقش خصم را یکسره بر ملا کند

صلح تو کار نهضت و قیام کربلا کند

جنگ تو نقل قدرت بازوی مرتضی کند

کسی به جنگ و صلح تو چون و چرا چرا کند

قعود تو قیام تو حکم خداست یا حسن                          

کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن                         

خوشا به حال آنکه شد خاک دیار عشق تو

خوشا به حال آنکه جان کند نثار عشق تو

تویی تویی تویی که دل گشته شرار عشق تو

منم منم منم منم (میثم) دار عشق تو

عنایتی که جان کنم در قدمت فدا حسن           

 کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن              




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:27 صبح نظر

علی(ع)درخشنده ترین چهره اسلام

ترجمه سخنان ابن ابی الحدید دانشمند و مورخ محقق وعالم اجتماعی اهل تسنن را بدقت می خوانید نمیدانم درباره بزرگ مردی که دشمنانش اعتراف به فضائلش را کتمان کنند چه بگویم:

بنی امیّه در شرق وغرب عالم اسلام سلطنت اسلامی را قبضه کردند و در قلمرو حکومت خود بالطائف الحیل سعی در خاموش نمودن نوری کردند.حقایق را تحریف نمودند وبجای آن روایات دروغ در نکوهش او ساختند در منبرها او را لعن نمودندو کسانیرا که از وی بنیکی یاد میکردند با تهدید وحبس و قتل کیفر دادند از انتشار روایات پیغمبر که متضمن فضیلت یا نام او بود ممانعت بعمل آوردند حتی از نامک گذاری نوزادان مسلمان بنام علی جلوگیری نمودند با این وصف تمام این ممانعت جز بالا بردن مقام و نام علی اثری نبخشید نام علی و یاد او مانند مشگ است هرچه او را بپوشانی باز بوی عطر آن بمشام میرسد و همچون خورشید تابان است که با کف دست پنهان نمی گردد و مثل روز روشن است که اگر یکنفر آنرا نبیند دیدگان دیگران خواهد دید.

من نمی دانم در باره مردی که تمام فضائل انسانی باو منتهی میشود،و کلّیه فرقه های اسلامی(برای اثبات حقانیت خود)خود را بوی منصوب میدارند چه بگویم:علی سر آمد همه فضائل و سرچشمه آنهاست در فضائل و کمالات شایسته و مجد و عظمت هیچکس بپایه او نرسیده و هرکس بعد از او در علم و فضیلت بمقامی رسیده رهین منت اوست.




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:26 صبح نظر

  در مدح امام حسن مجتبی (ع)

 سرشک دیده‏ها می ‏بارد امشب

محبت از شما می ‏بارد امشب

 ولایت، مغفرت، برکت، عنایت

ز عرش کبریا می ‏بارد امشب

 شب وصل مناجاتی دلان شد

اجابت با دعا می ‏بارد امشب

 کرامت می ‏نوازد سائلان را

سپهر هل اتی می ‏بارد امشب

 به شوق مجتبی در خلوت خود

ببین چشم خدا می ‏بارد امشب

 گشا چشم و صفای یاسمن بین

خدا را مست ذکر یا حسن بین




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:26 صبح نظر

  یا علی (ع)ادرکنی

 ای همه افلاکیان فرمان برت

ای دو صد خورشید عبد قنبرت

 ای تو لبیک دعای مصطفی

یا امیرالمؤمنین یا مرتضی

 عرش باشد عاشق سجاده ‏ات

منبر و محراب هم دلداده ‏ات

 ای دل تو همسفر با فاطمه

ای اذان آخرت یا فاطمه

 آمده تا فاطمه وقت سفر

دوره خانه نشینی شد به سر

 آمده بر شام هجرانت سحر

دست »سیلی زن« نمی‏بینی دگر

 ای که از غمها دلت آکنده بود

از رخ زهرا دلت شرمنده بود

 دست نامردی غرورت را شکست

بی حیا سنگ صبورت را شکست

 تو اسیر فرقه ‏ای خائن شدی

بی نصیب از دیدن محسن شدی

 حالیا کردی محاسن را خضاب

از عزا در آمدی یا بوتراب

 می‏دهد زخم سرت بوی بهشت

می‏روی دیدار بانوی بهشت

 دستهای بسته تو باز شد

لیک غمهای حسن آغاز شد

 بعد تو با غم عجین گردد حسن

دومین خانه نشین گردد حسن

 گر تو سلمان و ابوذر داشتی

میثم و مقداد و قنبر داشتی

 لیک فرزندت ندارد یار و کس

در حریم خود ندارد همنفس

 رفتی و ویرانه ویران‏تر شده

چشم مسکین و یتیمان تر شده

 رفتی و کردی وصیت با حسن

جسم من در نیمه شب بنما کفن

 با همه گفتی تو با صد شور و شین

جملگی باشید غمخوار حسین




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:25 صبح نظر

 یا علی (ع)ادرکنی

 آن شب اندر بیت مولا غیر درد و غم نبود

هیچ کس مظلوم‏تر از او در این عالم نبود

 اشک بود و آه بود و سوز بود و شور بود

بود بیمار و طبیب، اما کمی مرهم نبود

 وقت گفتار وصایا بود و هنگام وداع

حال فرزند بزرگش ظاهراً درهم نبود

 عمر او رفت و به رغم آخر عمر نبی

آخرین حرف علی را هیچ نامحرم نبود

 غیر عباس و حسین و زینبین و مجتبی

آشنا و محرمی در حلقه ماتم نبود

 صحبت از دشت بلا بود و غریبی حسین

غیر سقّای حرم کس بر عطش ملزم نبود

 کی توان گفتا که در این ‏محفل پر شور و شین

دختر یکدانه پیغمبر اکرم نبود

 در میان سطرهای آخر درس علی

غیر اکرام و سفارش بر بنی آدم نبود

 گفت کن با قاتلم اینک مدارا یا بُنی

گرچه پیمان بست با ما عهد او محکم نبود

 چون سوی دیدار زهرا بود نائل زین سبب

از علی خوشحال‏تر آن‏شب در این عالم نبود




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:24 صبح نظر

نهاده ام زیقین سر به آستان علی

هزاز جان گرامی فدای جان علی

بیان من شده قاصر زمدح و منقبتش

جهان نا متناهی بود جهان علی

بود به لفظ وسخن گفتن علی آسان

نبود کس به جهان در مقام آن علی




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:24 صبح نظر

مناجات شب قدر

 ای خدا ای فاتح هر مشکلم

وی همه آرامش جان و دلم

 بشنو از دل راز یک بی آبرو

ده مجال گفتگویم، گفتگو

 در شب احیا به تو رو کرده ‏ام

خویش را با توبه همسو کرده ‏ام

 گرچه عمری با گنه بنشسته‏ ام

گرچه قلب صاحبم بشکسته ‏ام

 صبر کن، از کیفر من بر حذر

تا کنم در خویش تجدید نظر

 بهر تو خود را مهیا می‏کنم

توبه را در خویش احیا می‏کنم

 هر که باید رفت چون فرزند نوح

توبه باید، توبه از نوع نصوح

 چونکه امشب بامنیبین زیستم

راضی از عمر گذشته نیستم

 بر تو عمری بدگمانی داشتم

بهر شیطان آشنائی داشتم

 چون بگیرم آینه در دست خویش

فاش بینم، فاش، روی پست خویش

 گرچه دل بد کرده تکفیرش مکن

بنده ‏ات برگشته تحقیرش مکن

 هرکه بر حال خراب خود رسید

پیش از مردن حساب خود رسید

 هر که گیرد آینه در پیش رو

کرده‏ های خویش بیند مو به مو

 خویش را بیند که خود با خود چه کرد

تا بداند سخت باید توبه کرد

 باید از بگذشته ‏ها عبرت گرفت

دست را بر زانوی همت گرفت

 حال باید وادی تحلیف رفت

یا علی گفت و سوی تکلیف رفت

 سخت باید نفس را بشکست و ماند

عهد و پیمان با شهیدان بست و ماند

 همچنان بار شهیدان مبین

مانده انبان یتیمان بر زمین

 راه ما راه شهیدان خداست

کیست پرسد ای خدا مهدی کجاست

 گرچه دل شرمنده است از روی تو

ای خدا با مهدی آمد سوی تو

 نیستم اینک از الطافت خدا

سینه ‏ای دارم شبستان خدا

 یا حلیم امشب که من سرگشته‏ ام

یا علی گویان سویت بر گشته ام




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:23 صبح نظر

مناجات شب قدر

 بگذار تا بمیرم در این شب الهی

ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

 چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه

چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

 چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما

دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

 گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان

بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

 ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم

شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

 تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم

چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

 من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم

ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

 با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم

دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

 ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را

گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

 دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی

بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

 دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر

بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

 امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر

جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

 آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب

از ما مگیر او را جان حسن الهی

 در این شب جدایی در کوی آشنایی

هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:23 صبح نظر

مارا به جهان غیر علی دادرسی نیست

ما ملتمسان را به جز او ملتمسی نیست

در دادگه عدل خدا روز قیامت

جز آل علی ملجا و فریاد رسی نیست

با اگر بند زبندم بشکافند

جز مهر علی در دل من مهر کسی نیست

ای آنکه تویی قافله سالار در دل ما

این قافله را بی تو نوای جرسی نیست

تا نام تو شد سنبل گلزار محبت

بیمی در گر از سرزنش خار ومنی نیست

از هم نفسان رشته الفت بگسستیم

چون غیر تو مارابه جهان هم نفسی نیست

تا دیده ما طالب رخسار تو باشد

ما را هوس دیدن رخسار کسی نیست




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/5/31 ساعت  2:22 صبح نظر

<      1   2   3   4   5   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir