»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
علم نصر خدا تا صف محشر سر توست
محشری کرده به پا قصه عاشورایت
که جهان تا صف محشر همه جا محشر توست
فاش می خواندم و می گفتم اگر کفر نبود
که خدا شیفته روی خدا منظر توست
تا خدایی خدا در رگ قرآن جاری
خون پاکی است که سرچشمه اش ازحنجر توست
با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود
خنده فتح به لب های علی اصغر توست
به علمداری و سقایی عباس قسم
در رگ نسل جوان خون علی اکبر توست
کس نگوید که تو تنها و غریبی، هرگز
که همه عالم ایجاد پر از لشگر توست
تو خداوند جهادی به خداوند قسم
زینب فاطمه تا حشر پیام آور توست
هفت دریا نستانیم به یک قطره اشک
دیده ما صدف، این قطره همان گوهر توست
چه شود دست کرم بر سر "میثم" بکشی
ای که بر نوک سنان دست خدا بر سر توست
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
کربلا که امشب صحنه وداع است
ظهر داغ فردا عرصه دفاع است
می رسد ز هر خرگاه ناله های یا الله
یا کریم و یا رب
این حرم که خاکش چشمه قیام است
گویی از مناجات مسجدالحرام است
آیات فداکاری گرمِ گریه و زاری
یا کریم و یا رب
هفتاد و دو موسی در طور مناجات
سرگرم دعایند با قاضی حاجات
هر یکی به یک حالت کرده با خدا خلوت
یا کریم و یا رب
یک سو همه از می، غرق عیش و نوشند
یک سو همه از عشق، در جوش و خروشند
آن جا همه خماری این جا همه بیداری
یا کریم و یا رب
آنان همه سرمست، تکیه بر سلاحند
اینان همه سرگرم، با خیر و صلاحند
آنان ز هوا مستند اینان زخدا مستند
یا کریم و یا رب
سرهای جوانان که امشب به قیامند
فردا به سر نی ماهِ ره شامند
جسم شان فتد فردا پاره پاره در صحرا
یا کریم و یا رب
زینب که حیاتش از بوی حسین است
خیره دید گانش بر روی حسین است
پروانه این شمع است خاطرش به او جمع است
یا کریم و یا رب
سالار شهیدان در کمال باور
با امر پیمبر با رضای داور
آماده کند پیکر بهر نیزه و خنجر
یا کریم و یا رب
فردا که خدا راست امتحان اکبر
می دمد سپیده با اذان اکبر
این اذان توان اوست آخرین اذان اوست
یا کریم و یا رب
ای رباب صبری در بلای فردا
کن آب ذخیره از برای فردا
تا که کودکت اصغر تشنگی خورد کمتر
یا کریم و یا رب
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
شور عاشورت زمان را تا ابد در بر گرفت
نُه سپهر از شعله سرخ خیامت در گرفت
گریه را وقف غمت کردیم از روز ازل
کآسمان از دیدة پر اشک ما ساغر گرفت
از شرار خیمه ها تا دامن طفل تو سوخت
دود آن تا آسمان خورشید را در بر گرفت
وای من، ای وای من، این امت بیدادگر
با چه جرمی انتقام از آل پیغمبر گرفت
خواست خورشید اوفتد از چرخ در دریای خون
پرده خون تا رخ ثارالله اکبر گرفت
با همان دستی که قاتل رأس قرآن را برید
از سر دخت امیرالمؤمنین معجر گرفت
کشته آن کشته باید شد که در جنب فرات
حنجر خشکیده اش آب از دم خنجر گرفت
هستِ خود را وقف کرد و هستی حق را خرید
داد سر در راه دین و زندگی از سر گرفت
زخم ها گشتند گم در کثرت گلبوسه ها
بس که زینب بوسه ازآن نازنین پیکر گرفت
بعد زخم آن همه شمشیر و تیغ و تیر و سنگ
سمّ اسبان هم گلاب از آن گل پرپر گرفت
گریه ها از داغ اکبر کرد با بانگ بلند
تسلیت از خنده خصم ستم گستر گرفت
نهضت خونین عاشورا به دشت کربلا
رمز پیروزی ز لبخند علی اصغر گرفت
از مضامینش توان پی برد کز روز ازل
نخل "میثم" دائم از خون شهیدان برگرفت
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
قرآن پاره پاره گم کردم اینجا
یک آسمان ستاره گم کردم اینجا
وای حسینم، نور عینم
خورشید آرزویم در خون نشسته
گردیده سایبانش نیزه شکسته
وای حسینم، نور عینم
من زائر غریب خون خدایم
از حنجر بریده زند صدایم
وای حسینم، نور عینم
لاله ی پرپرم را می جویم اینجا
با اشک دیده او را می شویم اینجا
وای حسینم، نور عینم
در زیر تازیانه با اشک دیده
گلبوسه گیرم از رگ های بریده
وای حسینم، نور عینم
بنشینم و ببوسم زخم تنت را
کی برده یوسف من پیراهنت را؟
وای حسینم، نور عینم
رگ های گردنت را چرا بریدند؟
چرا سر تو را از قفا بریدند؟
وای حسینم، نور عینم
زخمی که روی قلبت دهان گشوده
گویا که جای تیر سه شعبه بوده
وای حسینم، نور عینم
بین روی سینه یاس مدینه ات را
در زیر تازیانه سکینه ات را
وای حسینم، نور عینم
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشتدریا میشود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فرداپریشانجمعشان،چون قلبزهرا میشود
امشب بود بر پا اگر، این خیمة ثار الهّی
فردابه دست دشمنان، برکنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن بگوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمعکودکان،در خوابناز آسودهاند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقة زرین اگر دارد بگوش
فردادریغ اینگوشوار ازگوش او وا میشود
امشب، به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا میشود
امشب که قاسم زینب گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکبسرنگون، این سرو رعنا میشود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گلها پیکرش، پامال اعدا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
شانه های زخمی اش را هیچ کس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز نتهائیش یاور نداشت
بامهای خانه های مردم بیعت فروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
می چکید از مشک هاشان جرعه جرعه تشنگی
نخل هاشان میوه ای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا می زدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیره اش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
سرش به نیزه به گل های چیده می ماند
به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:0 0 0 0 0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
تو روح پیکر منی؟ عزیز مادر منی؟
مصحف آیه آیه ای یا گل پرپر منی؟
لاله ی سرخ پرپرم، ماه به خون شناورم
قسم به جان مادرم، بگو تو خواهر منی
زائر پیکرت شدم، شبیه مادرت شدم
گناه من بود همین، که تو برادر منی
چه در کنار قتلگه، چه زیر سم اسب ها
چه بر فراز نیزه ها، امام و رهبر منی
به هر کجا که پا نهم کنار پیکر تو ام
به هر طرف که رو کنم، تو در برابر منی
حنجر چاک چاک تو، بوده رگ حیات من
با تن غرق خون خود، روح مطهر منی
ماه به خون طپیده ام، رفتی اگر ز دیده ام
هماره در کنار من، همیشه یاور منی
نام تو حرف اولم، یاد تو ذکر آخرم
تو حرف اول منی، تو ذکر آخرمنی
جانِ به لب رسیده ام، همیشه نورِ دیده ام
اگر چه رفتی از برم، هنوز در برِ منی
میثم بی قرار ما، همیشه اشکبار ما
مرثیه خوان مایی و قبول مادر منی
لینک مطلب
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:0 0 0 0 0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->
باز در دل آمده شور حسین
چهرهروشن گشته از نور حسین
یاد عباس آید و یاد فرات
پر زند بالا نماید او صراط
اصغر است و شیر مادر نیست جام
او دگر گیرد ز آن سرنیزه کام
اکبر آن رعنای آل احمدی
با تن خونین دگر شد سرمدی
دیده هر جا میرود عشق است و بس
دیگر از یاران نمانده هیچ کس
وقت ظهر است و به هنگام نماز
از زمین و آسمان باریده راز
کل عالم پای مولا سر به خاک
بس عجب از این جهان شبههناک
چون حسین پا مینهد در کارزار
کار آن دونان دگر گردیده زار
بر تن مولا هزاران زخم داس
بر مشامش میرسد او عطر یاس
فاطمه بالای سر در قتلگاه
بر گلوی پور خود آرد نگاه
زینبش در سوی دیگر خون به دل
نوحه زن بر سر بمالد خاک و گل
آسمان گردد به رنگ خون او
خواهرش بیند رخ گلگون او
خون حق جاری شود در ارض دون
تا که مجنون آید و بیند جنون
این جنون از چیست از عشق حسین
از میان خون تو بینی نور عین
زینب است و رأس مولا روی تیر
دیگر او گوید که ای عالم بمیر
لینک مطلب