سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} span.MsoBookTitle { font-variant:small-caps; letter-spacing:.25pt; font-weight:bold;} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

به دلم باز هوای تو کند غوغایی

از غمت، گشته درون دل من بلوایی

ای شهنشاه دو عالم یا حسین ابن علی

شعله ور تر بنما این شرر شیدایی

یا حسین ای شرف هستی و هر آنچه که هست

همه جا گشته ام و نیست چو تو مولایی

یک اباالفضل تو لیلا شده، عالم مجنون

چه کسی دیده که لب تشنه بود سقایی

یا حسین! جانم اگر نیست گران لیک پذیر

مردن از داغ تو نبود سخن بی جایی

از غمت حضرت آدم به همه عمر گریست

گریه ی بر تو دهد بر دل و جان پایایی

جاودان هستی و هر آنکه بمیرد از عشق

می دهد نام نکویش به فلک پویایی

ای حسین ای شه لب تشنه تو را می خواهم

زنده کن جان مرا با نفس عیسی یی

کربلا را ز تو می خواهیم و اکنون ای یار

تو برآورده کن آن را به ید بیضایی

من عزادار تو هستم نیش ها نوش دلم

گر کند سخره مرا جاهل و هر دانایی

گریه ی بر تو حسینا عشق می زاید و شور

هر کجا هست تحول تو به حق آنجایی

ای سلاطین جهان خاک کف پای درت

فخر داری به همه چون تو گل زهرایی

مهربان تر به من ای از پدر و از مادر

می شود مست شوم با نگه شهلایی

جان عباس علمدار، همان ماه غریب

یاریم کن که شوم تا ابد عاشورایی

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:17 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

بروی سینه ی تو جای بوسه حتی نیست
وزخم خورده تر از پیکر تو این جا نیست


چه فکر می کند این نهرچشم تنگ و خسیس
سراب برکه ی کوچک حریف دریای تو نیست


بروی مشک نوشتی که آب میخواهی
بگوش علقمه گفتی که آب آیا نیست؟


نگاه سرد تو می گفت: ناامید شدی
وخون سرخ تو می گفت: زرد زیبا نیست


چرا فرات به پای تو راه باز نکرد؟
نفوذ حرف تو کمتر ز حرف موسی نیست


چه طور پیش تو آتش به حرف میاید
اگر چه جسم تو کمتر ز ارض سینا نیست


کسی برای دو دست تو ختم می گیرد
کسی که گریه او مثل گریه ی ما نیست

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:15 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

بخدا که عشقت ارباب  ..... تو دلم جوونه کرده

واسه گریه دو تا چشمام  ..... تو رو باز بهوونه کرده

ته که یک نگات دلم رو  ..... به خط جنون کشونده

می دونی آتیش عشقت  ..... همه هستیمو سوزونده

نه که دل تو بردی از من  ..... تو خدای دلبرایی

همه افتخار ربی  ..... تو حسین کربلایی

تویی مظهر کرامت  ..... شده عبد تو شجاعت

مثل حیدری تو میدون  ..... می کنی بپا قیامت

می زنه به قلب دشمن  ..... آتیش برق نگاهت

چه رسه به موقعیکه  ..... به میون بیاد سپاهت

اونیکه به فر و هیبت  ..... واسه آدما مثاله

همه بش میگن ابالفضل  ..... میمیره براش سه ساله

کسی نیست بیاد تو میدون  ..... غضبش اگه بگیره

دل صد هزار چو مجنون  ..... سر زلف اون اسیره

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:14 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:13 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

این حسینی است که حق دلبر جانانة اوست

بحر عصمت صدف گوهر یکدانة اوست

این همان شمع شبستان ولایت که زعشق

شمع ایوان فلک سوخته پروانة اوست

گاه چون آیة رحمت شرف دوش نبی است

گاه چون مهر نبوت بسرشانة اوست

این همان شاه که با خیل ملک روح الامین

گدائی همه شب بر در کاشانة اوست

آنکه در بزم صفا نرد وفا باخت چنانک

عقل کل مات رخ بازی شاهانة اوست

این همان رند قدح نوش که با چرخ نهم

از ازل تا بابد نالة مستانة اوست

می گساری است که هر درد و غم و زهر والم

داشت ساقی ازل جمله به پیمانة اوست

هر کسی رند قلندروش و صافی مشرب

جرعه نوش وی و دردی کش میخانة اوست

آنکه افسانه خوبان شده در عرصة حسن

گوش آفاق پر از قصه و افسانة اوست

گرچه آئینة حق خانه ندارد ذوقی

گاه گاهی دل ویرانة ما خانة اوست

این جوابیست بر آن مرثیه کش گفت حسین

این حسین کیست که عالم همه دیوانة اوست

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:11 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

با خدا جا دردل اهل ولا دارد حسین

هرطرف روآوری صدکربلا دارد حسین

ما به دشت کربلا ازاو مزاری دیده ایم

دردل هرشیعه یک صحن و سرا داردحسین

قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است

بلکه صد زمزم روان درچشم ما دارد حسین

دربهای خون او شد خونبهای او خدا

زآن خدایی برهمه خلق خدا دارد حسین

این شنیدی هست قرآن زینت هرخانه ای

جا چو قرآن درتمام خانه ها داردحسین

جای قرآن و حسین درسینه پیغمبراست

بلکه جا برروی دوش مصطفی دارد حسین

هردلی با یاد او دارد هزاران نینوا

گرچه رو بر روی خاک نینوا دارد حسین

عالم خلقت به سویش برده دست التجا

خود به زیر تیغ با حق التجا دارد حسین

تشنه لب شد کشته و جاری زچشم شیعیان

تا قیامت چشمه آب بقا دارد حسین

بی وجودش درعبا آل عبا کامل نبود

شهره زآن برخامس آل عبا دارد حسین

 

 

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:11 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

ای یاد تو در عالم آتش زده بر جانها

هر جا ز فراق تو چاک است گریبانها

ای گلشن دین سیراب با اشک محبانت

از خون تو شد رنگین هر لاله به بستانها

بسیار حکایتها گردید کهن اما

جان سوز حدیث تو ثبت است بدورانها

یکجان بره جانان دادی و خدا داند

کز یاد توچون سوزد تا روز جزا جانها

در دفتر آزادی نام تو بخون ثبت است

شد ثبت بهر دفتر با خون تو عنوانها

اینسان که تو جان دادی در راه رضای حق

آدم بتو می¬نازد ای اشرف انسانها

قربانی اسلامی با همت مردانه

ای مفتخر از عزمت همواره مسلمانها

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:10 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:"Lucida Sans Unicode"; panose-1:2 11 6 2 3 5 4 2 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Lucida Sans Unicode","sans-serif"; mso-ascii-font-family:"Lucida Sans Unicode"; mso-fareast-font-family:"Lucida Sans Unicode"; mso-hansi-font-family:"Lucida Sans Unicode";} .MsoChpDefault { mso-ascii-font-family:"Lucida Sans Unicode"; mso-fareast-font-family:"Lucida Sans Unicode"; mso-hansi-font-family:"Lucida Sans Unicode";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ای که بر دوست تمنای نگاهی داری

بهر اثبات ارادت چه گواهی داری

بادت واله چو یعقوب شدن در شب و روز

گر چو او یوسف گم گشته به چاهی داری

از بردن اشک درون سوز نهانی باید

گر که از درگه او خواهش جاهی داری

تا که هستی به گدائی در دربار حسین

عزّت و فخر به هر مهترو شاهی داری

نام تو ثبت به دیباچه عشاق شود

گر که مهرش بدل خود پر کاهی داری

ای که در راه حسین استی و اولاد حسین

خوش به فردای دگر پشت وپناهی داری

اشک امروز بود توشه ره فردایت

گر به دیوان عمل جُرم و گناهی داری

اجر پیوسته تو نزد نزد حسین بن علی است

تا که در ماتم او اشکی و آهی داری

کربلا آرزوی ماست حسین جان مددی

چه بی منتظر چشم براهی داری

خاک راه تو بود حامدو زر می گردد

گر بر خاک ره خویش نگاهی داری

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:9 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

 

 

ای کرب و بلا منزل جانان منستی

یعنی تو مقام شه گل پیر هنستی

خود گلشن طاهائی و باغ دل زهرا

کاینان چمن اندر چمن از یاسمن استی

زان پیکر زیبا که بخاک تو عجین شد

تاچشم کندکار پر از نسترن استی

صد طعنه زند خاک تو بر حقة یاقوت

پرخون بس اندر تو زدرج دهن استی

گلزار و چمن را نشنیدنم غم اندوز

چونست که خود گلشن و بیت الحزن استی

ای کرب و بلا این چه جلالست که نامت

با نام حسین در همه جا مقترن استی

بس طرة مشگین بتو از اکبر و اصغر

بس جعد معتبر بتو از مرد وزن استی

از تو خم اندر خم دلهای شکسته

کاندر تونهالست شکن در شکن استی

از نافه مشکین غزالان حجازی

خود عبرت تاتار و خطار و ختن استی

خون جگر و پارة دل بس بتو آلود

خاک و گل تو رشگ عقیق بمن استی

هفتاد دو تن در تو همه سیم تنانند

بر هر یک از ایشان نگرم بیکفن استی

بهر جگر تشنه لبان تا بقیامت

هر صبح و نسیم سحری باد زن استی

شور دگرت باز بسر هست وفائی

این باده که خوری مگر از قعرون استی

گر شور حسین بر سر تو نیست بس از چیست

این شهد که امروز ترا در سخن استی

 

وفائی شوشتری

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:8 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ای کعبه عشقت حرم راز ونیازم

عمریست که با یاد تو در سوز وگدازم

ای قبله گه اهل ولا کرب و بلایت

خاک سر کوی تو مُهر نمازم

تو کشته و احیاگر اسلام حسینی

بر روح فداکاریت ای کشته بنازم

ارباب تو هستی و من خسته گدایت

یکدم نشود از کرمت قطع نیازم

تنها ز تو دم میزنم و دم بدم عمر

یادت بود ای مایه جان همدم رازم

در خلوت غم با دل بشکسته شب و روز

ذکر تو بود زمزمه راز و نیازم

جان میدهم اماّندهم مهر تو از کف

مِهرت شده مُهر سند عشق و جوازم

در کف به از اینم نبود مایه و گر نه

جان چیست که در راه تو جانانه ببازم

عمری بخطا رفتم و شادم بولایت

لطفی کن واز راه خطا دار تو بازم

گیرم که بسوزم بسزای عمل خویش

با آتش هجران تو ای دوست چه سازم

عمرم سپری گشت و ندیدم حرمت را

افسوس نباشد بجهان عمر درازم

اکنونکه امید سفری نیست بسویت

با گوشه چشمی زعنایت بنوازم

شاعر:محمد موحدیان




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  7:8 عصر نظر

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir