سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

اگر که دل شکسته‏اى حسین را صدا بزن

اگر ملول و خسته‏اى حسین را صدا بزن

در این بهار معرفت پرستوى بهارى‏ام

اگر چه پر شکسته‏اى حسین را صدا بزن

سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب

لب از ترانه بسته‏اى حسین را صدا بزن

تو سر به زانوى غمى زشَرم کرده‏هاى خود

چرا غمین نشسته‏اى حسین را صدا بزن

اگر به باغ آرزو به عشق کربلاى او

دل از همه گسسته‏اى حسین را صدا بزن

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:57 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

آفریدند مرا تا که گدایت باشم

سائل دائمی دست عطایت باشم

آفریدند مرا از تو بگیرم عصمت

شیعه چشم و دل غرق عزایت باشم

تا خدا هست تو هم باقی بالله هستی

می شوم مثل تو گر ازشهدایت باشم

چون عزای تو بقای همه دین خداست

آمدم گرمی این بزم عزایت باشم

تو قتیل العبراتی که خدا فرموده:

«ای حبیبم من الله بهایت باشم»

گر نشد زنده بیایم به حریمت مددی

تا که مدفون شده در کرببلایت باشم

اشک ما تلبیه ماست به حل من ناصر

داده ای اذن که این گونه فدایت باشم

شدی آواره که اسلام نگردد تحریف

کاش آوراه این حکم ولایت باشم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:56 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

آفرینش ز ازل سر به گریبان تو بود
چرخ گردون، چو یکی گوی به دامان تو بود
خاک پای تو گِل آدم و حوّا گردید
خضر از خانه به دوشان بیابان تو بود
رفت فرزند فدای تو کند ابراهیم
نوح را در دل دریا، غم طوفان تو بود
موسی آن دم که عصا بر دل دریا میزد
یکی از سوختگان لب عطشان تو بود
عیسی آن لحظه که بر اوج سما کرد عروج
نگهش سوی زمین، بر تن عریان تو بود
چشم یعقوب که بر یوسف خود می افتاد
یاد داغ پسر و دیده گریان تو بود
عضو عضو بدنت را چو نبی می بوسید
نگهش یکسره بر زخم فراوان تو بود
تن پاک تو به گودال و سرت زیب تنور
یاد آن شب، که دو جا فاطمه مهمان تو بود
نه فقط غربت تو بود شب یازدهم
صبح هم صحنه ای از شام غریبان تو بود
بعد از آنی که پیمبر دو لبت را بوسید
چوب، عاشق پی بوسیدن دندان تو بود
تا شبستان ابد یار و نگهدارش باش

"میثم" از صبح ازل، دست به دامان تو بود




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:56 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

آشنا کرد خدا عشق ترا با دل ما

از ازل کرد عجین مهر ترا با گِل ما

ما به دریای غمت دل بسپردیم حسین

شده ای خون خدا بحر غمت ساحل ما

ای تو مصباح هدی ای پسر شیر خدا

یک نگاه تو کند حل همه مشکل ما

سر تو بر سر نی سر دهد آیات خدا

بفدای سر تواین سر ناقابل ما

هر کجا نام تو آید بمیان شور و نواست

بجز از اشک در آنجا نبود حاصل ما

به صبا گوی به باغ دل ماکن گذری

عطر جانبخش تو از لطف کند شامل ما

بی تو ای دوست نخواهم بهشتی دیدن

جز سر کوی تو جانا نبود منزل ما

منظر دیدن بود بی گل رویت(خاموش)

روشن از جلوه عشق تو شد محفل ما

 

شاعر:رضا وهاب زاده




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:55 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

 

از کعبه رو به کرببلا میکند حسین

و آنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین

گر ساخته است خانه اى از سنگ و گل خلیل

آنجا بناز خون خدا میکند حسین

روزى که حاجیان به حرم روى مینهند

پشت از حریم کعبه چرا؟ میکند حسین

آن حج نا تمام که بر عمره شد بدل

اتمام ان بدشت بلا میکند حسین

آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است

فریاد معرفت همه جا میکند حسین

آنجا اگر که فرصت قربانیش نبود

اینجا هر انچه هست فدا میکند حسین

آنجا که سعى بین صفا در دویدن است

اینجا به قتلگاه صفا میکند حسین

آنجا حنا حرام بود بهرا حاجیان

اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین

وقتى به خیمه گاه رود از پى وداع

اینجا دوباره حج نساء میکند حسین

بعد از هزار سال به همراه حاجیان

هر سال رو بسوى منا میکند حسین

از چار سوى کعبه ، ز گلدسته ها هنوز

هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین

بشنو دعاى در عرفاتش که بنگرى

با سوز دل هنوزه دعا میکند حسین

سر داده است و حکم شفاعت گرفته است

بر وعده اى که داده وفا میکند حسین

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:54 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:53 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

مصحف آیه آیه ام آیة پاره پاره ام
زخم تن تو هم عدد با غم بی شماره ام
اشک دو دیدة ترم وقف گلوی خشک تو
خون گلوی خشک تو می چکد از نظاره ام
ماه کنار علقمه مهر میان قتلگه
آه که پشت خیمه ها گم شده یک ستاره ام
می زنم از درون دل بوسه به زخم حنجرت
می رسد از چهار سو کعب نی دوباره ام
در یم خون نظاره کن از سر نی اشاره کن
تشنة یک نظاره و کشتة یک اشاره ام
یوسف من چه غم اگر مانده برهنه پیکرت
پیرهن تنت شده قلب هزار پاره ام
گریة دخترت برد صبر و قرار از کفم
خندة قاتلت زند بر دل و جان شرار ه ام
بی تو چگونه سر کنم با سر تو سفر کنم
من که اسیر عشق تو از دل گاهواره ام
ناشده طی زیارتم در سفر اسارتم
مانده هزار مشکل و رفته ز دست چاره ام
شعلة شعر "میثمت" سوخته قلب سنگ را
او که هماره سوزد از سوز دل هماره ام




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:52 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Koodak"; mso-font-alt:"Courier New";} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

مستان همه افتاده و ساقی نمانده////یک گل برای باغبان باقی نمانده

ساقی غریب و میکده می سوزد امشب////یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب

گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل////سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل

امشب چکیده روی رگهای بریده////گلهای اشک بانویی قامت خمیده

آتش گرفته دامن طفلی سه ساله////سوی شهیدان می رود با آه و ناله

در دست دژخیمی فتاده گوشواره////خون می چکد از گوشهای پاره پاره

اینجا جوانی هاشمی شد ارباً اربا////اینجا به گوش دل رسیده آه صحرا

ذریة آل عبا از یاد رفته////خاکستر پروانه ها بر باد رفته

اینجا کبوتر بچه ها تک تک پریدند////اینجا سر یک جوجه را تشنه بریدند

اینجا جدا گشتم خدا از نور عینم////دیدم در اینجا دست و پا می زد حسینم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:51 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"Simplified Arabic Fixed"; panose-1:2 1 0 9 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

متاب ای ماه امشب، تا نبینم صبح فردا را
ببار ای اشک تا دریا کنم دامان صحرا را
بریز ای آسمان خون جای باران بر زمین امشب
که پرپر می کند فردا خزان گل های زهرا را
بگریید ای تمام اهل عالم آن چنان امشب
که با اشک خود از خجلت برون آرید سقا را
ندای ارجعی دل برده از هفتاد و دو عاشق
صدای العطش آتش زده اعماق دریا را
وضو گیرید از خون دل خود ای بنی هاشم!
که بردارید فردا از زمین، قرآن لیلا را
نگهدار ای سکینه! اشک های دیده ی خود را
که در گودال خون فردا بشویی جسم بابا را
میا ای آفتابِ صبح بیرون از افق فردا
که با سوز عطش اصغر ندارد تاب گرما را
الهی مهر زندانی شود در سینه ی مشرق
که در گودالِ خونْ زهرا نبیند ظهر فردا را
بگردید آل یاسین سخت فردا در بیابان ها
که دریابید زیر خارها گل های طاها را
سپاه حق و باطل صف کشیدند از دو سو میثم
میان این دو صف بشناس دنیا را و عقبا را




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:51 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  6:50 عصر نظر

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir