سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:18 عصر نظر

خاک نجف
ای نجف ای مزار پاک علی
ای وجود تو گشته خاک علی
ای سرشت من و سرشت همه
ای بهشت من و بهشت همه
ای تراب ابوتراب نجف
شهر زیبای آفتاب نجف
از وطن رو به این در آوردم
مهر آل پیمبر آوردم

 

 

ای ولی خداسلام علی
حجت کبریا سلام علی
خاک ذریه ی بتولم کن                  
رو سیاهم بدم قبولم کن
گر چه یک عمر زیر دین توام
هر که ام عاشق حسین توام
زائر درگه شما هستم
زائر ار نیستم گدا هستم
تو کریمی منم گدات علی
به امیدی زدم صدات علی
عشق مولی الموالیم باشد
هستیم دست خالیم باشد
دست خالی و بار سنگینم
کل سرمایه گدا این است
تو که در هر دلی بود حرمت
تو که قاتل خجل شد از کرمت
کی زنی دست رد به سینه ی ما
ای تولای تو سفینه ی ما
کیست جان رسول غیر از تو
کیست زوج بتول غیر از تو
کیست غیر از تو جان پیغمبر
کیست جز تو کننده ی خیبر
آنکه بازوی نفس بست تویی
آنکه در کعبه بت شکست تویی
کیست مقصود کعبه غیر از تو
کیست مولود کعبه غیر از تو
کیست غیر از تو ای ولی خدا
رهبر خلق و همنشین گدا
فاتح بدر و افتخار حنین
پدر زینبین ابوالحسنین
به نماز و دعای نیمه شبت
به مناجات و اشک و تاب و تبت
به اذان شب شهادت تو
به خلوص تو و عبادت تو
به نوای دل شکسته ی تو
به جبین به خون نشسته ی تو
به صدای دعا و زمزمه ات
به حسین و حسن به فاطمه ات
حال کز مرحمت رهم دادی
جای در پرتو مهم دادی

 

 

وقت مردن بیا به دیدارم
به خدای من فقط تو را دارم
میثمم خاک راه میثم تو
قطره ای اوفتاده در یم تو

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:16 عصر نظر

تا شد به روی دست نبی (ص) مرتضی (ع) بلند
شد رایت جلال خدا برملا بلند

بشنید چون که نغمه «یا ایهاالرسول  »
گردید منبری همه از پشته‌ها بلند

مرآت پاک لم‌یزلی، آیت جلی
شد بر سریر دست حبیب خدا بلند

آیین پاک ختم رسل ناتمام بود
گر بر نمی‌شد آن مه برج ولا بلند

هنگامه شد به کوری چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند

خورشید دین، سپهر یقین، ختم مرسلین
شد زین سبب میان همه انبیا بلند

تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش
شد این ندا ز بارگه کبریا بلند

تکمیل شد شریعت پاک محمدی
چونان که گشت دین خدا را لوا بلند

ای مظهر صفات خداوند لایزال
وی از تو آسمان ولایت به پا بلند

هرجا که بود پیکر هر ناتوان به خاک
هر جا که بود ناله هر بی‌نوا بلند

هر جا که بود طفل یتیمی سرشک‌بار
هرجا که بود شعله شور و نوا بلند

از بهر دستگیری آنان سپندوار
یک‌باره می‌شد ا  » ید مشکل‌گشا بلند

تا خانه‌زاد خود کُنَدَت کردگار پاک
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

آهنگ «تفلحوا» چو شنیدی ز کوی دوست
و آواز خوش چو شد ز حریم حرا بلند

یک‌باره دست بیعت خود را از روی شوق
کردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو کرده با سخن «هل اتی» بلند

پا بر حریم خانه چون بگذاری از شرف
فریاد شوق می‌شود از بوریا بلند

با ذوالفقار تو همه جا آشکار بود
دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند

ما ریزه‌خوار خوان ولای توایم و بس
از لطف توست این که بُوَد بخت ما بلند

خمّ غدیر بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر یکدانه را بلند

در پهن دشت ظلمت کفر و نفاق و کین
همواره بود آیت شمس الضّحی بلند

باب المراد اهل جهانی و می‌کنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند

ای نفس قدرت ازلی، - یا علی - نمای
نخل شکوه نهضت «روح خدا» بلند

ما پیروان مکتب سرخ ولایتیم
گر می‌زنیم گام سوی کربلا بلند

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تیغی که گشت بر سر آن مقتدا بلند

تا مست جام توست «براتی» به روزگار
سر می‌کند به عشق تو روز جزا بلند

 

عباس براتی‌پور

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:13 عصر نظر

 

دست دل می زنم به دامانت      می سرایم برای چشمانت

ای که رحمت شبیه بارانی        می چکد از میان دستانت

عین آبی ومن کویرترین            تشن? قطره های بارانت

نظری ای جناب بسم الله                تا شوم آشنای قرآنت

من کیم تا فدائیت باشم               جان عالم فدای سلمانت

من کبوتر شدم که شاید                آشنایم کنی به ایوانت

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

 

آفتابی ،تو اصل خورشیدی             نور باریده ای وتابیدی

بر سر هر که بود در عالم      هر کسی هر کجا که می دیدی

از ازل بوده ای تو عین خدا            تا ابد ماندگار وجاویدی

هیچ کس تا مقام تو نرسید               تو تجلایِ ناب توحیدی

خان? خشتی تو خالی بود              هر چه بود ونبود بخشیدی

لحظ? خلق عالم ایجاد               لحظه ای بود که تو خندیدی

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

تا شوم پیش پایتان پر پر           سر ما را جدا کن از پیکر

یا بسوزان مرا به باد بده             مثل پروانه،مثل خاکستر

نذر کردم برای تو باشم               تا دم مرگ،تا دم محشر

بر سر سفر? تو مهمانم           بده یک جرعه آب از کوثر

سائلم دست خالی آمده ام              بده آقا به من تو انگشتر

نیم? دیگر رسول خدا                بی تو کامل نبود پیغمبر

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

تاج لولاک روی سر داری         شیر مردی،امیر وسر داری

ذوالفقار آمد وخدا فرمود              باید این را فقط تو برداری

در حدیث آمده که پشت نداشت       زره ای بر تنت اگر داری

بی سبب نیست ترس دشمن تو            اسد اللهی وجگر داری

دست مارا گره بزن بر آن           شال بندی که بر کمر داری

ای که مثل خدا به هر جائی      هر چه که هست تو خبر داری

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

حق هر آن چه که هست داده به تو    هر چه که با حق است داده به تو

شد مقدّر که دست حق باشی                از زمانی که دست داده به تو

خلق جنت تمام شد به خدا                       درِ آن راکه بست داده به تو

دست ما نیست بین عالم زر                   دلمان که شکست داده به تو

حق هرآن چه که هست داده به تو      هست حق فاطمه است داده به تو

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

در گلو باز هم صدا مانده                      از سرودن دوباره وا مانده

آمدی وقلم به توصیفت                           روی کاغذ از ابتدا مانده

دل کعبه نه این دهانش بود                      از تعجب شکسته،وا مانده

ای که ناز صدای تسبیحت                     در خرابات جان ما مانده

بر در خانه ات مولا                       کاسه بر دست چون گدا مانده

همّت حیدریِّ زینب توست                        اثری گر زکربلا مانده

ای غدیریِّ،کربلا پرور                          خاک پای توأم مدد حیدر

عَجَزَالواصِفونَ عَن صِفَتِک

ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک

محمد ناصری

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:13 عصر نظر

چون وجود مقدس ازلی
شاهد دلربای لم یزلی

وقت پیمان گرفتن از ذرات
با صدایی رسا و بانگ جلی

«اولست بربکم» فرمود
پاسخ آمد از هر طرف که: بلی

تا بسنجد عیارشان، افرودخت
آتشی در کمال مشتعلی

داد فرمان، روند در آتش
تا جدا گردد اصلی از بدلی

فرقه‌یی ز امر حق تمرد کرد
گشت مطرود حق ز پر حیلی

با شقاوت قرین و مد شد
شد پریشان ز فرط منفعلی

فرقه دیگری در آتش رفت
ز امر یزدان قادر ازلی

نادر شد بهرشان چو خلد برین
که بود این سزای خوش عملی

با سعادت قرین شد و همدم
گشت مقبول حق ز بی خللی

بهر این فرقه حق عیان فرمود
جلوات نبی و نور ولی

که منم نور احمد مختار
مهر من نیست غیر مهر علی

ناگهان شد عیان در آن وادی
نور مولا علی ز بی حللی

چون به خود آمدند، می‌گفتند
در حضور خدای لم یزلی

که: علی دست قادر ازلی‌ست
رشته ما سوا به دست علی‌ست

 

 

محمدعلی مجاهدی

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:11 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:11 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:11 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:9 عصر نظر

صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟
کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟

صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟

چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید

خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:‌کسی دستگیر می‌آید

کسی بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید

علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر می‌آید

کسی که به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی که به نرمی موج حریر می‌آید

کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید

خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خر دهید به یاران: غدیر می‌آید

به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر می‌آید

خبر دهید به یاران:‌دوباره از بیشه
صدای زنده یک شرزه شیر می‌آید

خم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی
به آبیاری خاک کویر می‌آید

کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد
کسی دوباره سراغ فقیر می‌اید

کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های سبک
کسی که مرگ به چشمش حقیر می‌آید

غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب
کسی سراغ من گوشه گیر می‌آید

کسی به کلبه شاعر، به کلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر می‌آید

شبیه چشمه کسی جاری و تبپنده، کسی

شبیه آینه روشن ضمیر می‌آید

علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید

به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رود سر به زیر می‌آید

شبیه آیه قرآن نمی‌توان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟

مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر می‌آید!

بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر می‌آید

بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید

علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید

 

 

 

  * مرتضی امیری اسفندقه

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:7 عصر نظر

من ولی مسلمینم / امپراتور زمینم

صاحب علم یقینم / حافظ ارکان دینم

یار جبریل امینم / من امیرالمؤمنینم

 

من وصی مصطفایم / من علی المرتضایم

چشمه جود و عطایم / شهسوار لافتایم

شیعه را حصن حصینم / من امیرالمؤمنینم

 

من امام مشرقینم /  راز دار عالمینم

فاتح بدر و حنینم / نکته آموز حسینم

من همانم من همینم / من امیرالمؤمنینم

 

کعبه دلها منم من / سر و مولا منم من

یاور طاها منم من / شوهر زهرا منم من

مصطفی را جانشینم / من امیرالمؤمنینم

 

خانه حق زادگاهم / ارش اعلا بارگاهم

لطف یزدان تکیه گاهم / من همان عالم پناهم

رفوف معراج زینم / من امیرالمؤمنینم

 

من رموز سرنوشتم / بذر عزت کار و کشتم

من گل باغ بهشتم / من گل آدم سرشتم

من چنانم من چنینم / من امیرالمؤمنینم

 

کعبه از من یافت عزت / عشق از من یافت قدرت

هرکه با من کرد بیعت / یافت عزت درقیامت

من نوای دل نشینم / من امیرالمؤمنینم

 

عالم از من گشته عالم / آدم از من گشته آدم

خاتم از من گشته خاتم / جان عیسی جان مریم

صد مسیح در آستینم / من امیرالمؤمنینم

شان من والاست والا / کار من بالاست بالا

عشق من طاهاست طاها / یار من زهراست زهرا

یار یار نازنینم / من امیرالمؤمنینم

 

من دلیل ممکناتم / من امیر کائناتم

چشمه آب حیاتم / باب کشتی نجام

ملک هستی را امینم / من امیرالمؤمنینم

 

دیر حق را پیر هستم / غزوه ها را شیر هستم

تیزی شمشیر هستم / شاه خیبر گیر هستم

کل هستی سر زمینم / من امیرالمؤمنینم

 

سروم آزاد هستم / دشمن بیداد هستم

بر نبی داماد هستم / ملجا خوش زاد هستم

اولینم آخرینم / من امیرالمؤمنینم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 89/9/2 ساعت  10:6 عصر نظر

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir