»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
اگر هزار بشیر آمد و نذیر آمد ----- محمد است که بى مثل و بى نظیر آمد
ز آسمان رسالت بتافت ختم رسل ----- که چرخ معدلت از طلعتش منیر آمد
عقول ناقصه از شرم دم فرو بستند ----- که عقل کامل و کل در سخن دلیر آمد
به قدرت صمدى در صنم شکست افتاد ----- که دور سلطنت واحد قدیر آمد
بساط ظلم بر افتاد از بسیط زمین ----- بشیر عدل الهى چو بر سریر آمد
نخست مرد خدایى که دست بیعت داد ----- رسول را به صباح و مساظهیر آمد
على ولى خدا صاحب ولایت بود ----- که بهر نصرت حق ناصر و نصیر آمد
بدان مثابه که هارون وزیر موسى بود ----- على معین رسول آمد و وزیر آمد
به پاس خدمت پیمان ، شه ولایت شد ----- که مست جام ولا از خم غدیر آمد
على به خدمت اسلام فضل سبقت داشت ----- که پاس خدمت دیرینه ناگزیر آمد
على ز روز صغر از کبار امت بود ----- اگر چه در شمر سال و مه صغیر آمد
وصایت على آموخت حکمتى ما را ----- که بر حکومت اقوام دلپذیر آمد
که پیشوایى ملت نصیب مردانى است ----- که سبق خدمتشان بر جوان و پیرآمد
اسیر نفس نشد یک نفس على ولى ----- نشد اسیر که بر مؤمنین امیر آمد
امیر خلق کجا و اسیر نفس کجا! ----- که سربلند نشد هر که سر به زیر آمد
على نداد به باطل حقى ز بیت المال ----- که از حساب و کتاب خدا خبیر آمد
على نخورد غذایى که سیر برخیزد ----- مگر که سیر خورد آن که نیم سیر آمد
على غنى نشد الا به یمن دولت فقر ----- که دولتش به طرفدارى فقیر آمد
على ستم نکشید و حقیر ظلم نشد ----- نشد حقیر که ظالم برش حقیر آمد
على ز مظلمه خلق سخت مى ترسید ----- که حق به مظلمه خلق سختگیر آمد
درود باد بر آن ملتى که رهبر وى ----- چنین بلند مقام و چنین خطیر آمد
غدیر خم نه همین عید مذهبى ما راست ----- که عید ملى ما نیز در غدیر آمد
به مهر آل على غاصب از عجم بگریخت ----- به دوستى على شو که دستگیر آمد
درود باد بر ایران که نقش تاریخش ----- ز مهر آل على نقش هر ضمیر آمد
درود باد بر ایران که انتقام على ----- ز روبهان بگرفت و به کام شیر آمد
سخن به مدح على کس نگفت چون سرمد ----- اگر هزار سراینده و دبیر آمد
( صادق سرمد و: 1339 ه ش )
لینک مطلب
اى یار پریچهر من ، اى طالع فیروز
از خم غدیر آر مرا باده غم سوز
بازآ و بزن نغمه اى از پرده نوروز
از باده بیا چهره چون ماه برافروز
کامروز بودشاد دل خلق سراسر
امروز که من مست ز صهباى غدیرم
از عالم لاهوت رسیده است سفیرم
مدهوش ز پیغام دل آراى بشیرم
من شیفته آن شه افلاک سریرم
آن کس که خدا بود ورا حامى و یاور
اى ساقى مستان ره عشق هلاقم
برخیز و بده باده سرشار از آن خم
کامروز جهان گشته ز فیضش به ترنم :
الیوم لکم دینکم اتممت علیکم
راضى است از این مستى ما حضرت داور
جبریل به فرمان خداسوى زمین شد
آواى شعف تا فلک و عرش برین شد
دست همه با دست خداوند قرین شد
احباب همه شاد و دل خصم غمین شد
زیرا که على بنشست بر جاى پیمبر
آنان که رهى جز ره عشاق نپویند
از بحر کرم جز گهر مهر نجویند
جز ذکر على در همه احوال نگویند
مانند خلیل از همه جا دست بشویند
بى باک گذارند قدم جانب آذر
من بیم ز اعداى بداندیش ندارم
جز مهر تو جانا به دل خویش ندارم
با لطف تو اندوه کم و بیش ندارم
از جنت و دوزخ غم و تشویش ندارم
حب تو مرا بس بود اى ساقى کوثر
لینک مطلب
اندر این عید غدیر ای ساقی سیمین عذار
زینهار از کف مده جام شراب خوشگوار
مست کن ما را ز عشق حیدر دلدل سوار
در فلک خیل ملک گویند هر دم آشکار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
ساقیا جامی بده سرشار در عید غدیر
گشت عالم مهبط الانسوار در عید غدیر
شد معین حجت احرار در عید غدیر
هر زمان بر خوان تو این اشعار در عید غدیر
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
چون اجل خواهد بساط جسم را ویران کند
مرغ زرین بال روح از کالبد طیران کند
آن دو سائل مسئلت از مذهب و ایمان کند
این عبارت پرتو نیران به از رضوان کند
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
مرغ روحت چون کند آهنگ پرواز در قفس
با دو صد وحشت به دام عنکبوت افتد مگس
هیکلت را چون نماید قابض الارواح مس
این سخن برگوی با اخلاص در آخر نفس
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
آدم خاکی چو بیرون شد ز گلگشت جنان
در سر اندیب بلا گردید با غم هم عنان
گفت یارب من ندارم هیچ تاب امتحان
آخر آمد این سخن از غیب او را بر زبان
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
چونکه ابراهیم را شد آتش سوزان مقام
سوی حق نالید گفت ای جاهل نور ظلام
طاقت آتش ندارد قالب لحم عظام
این سخن را گفت آتش شد بر او برد و سلام
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
در شب معراج پیغمبر به عرش کبریا
شکل شیری دید و انگشتر بدادش از وفا
گفت یارب کیست این شیر و چه باشد ماجرا
از زبان بی زبان آمد به گوشش این صدا
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
غزوه خیبر به پیغمبر نشد ممکن ظفر
شد به اردوی مسلمانان یهودان حمله ور
غرق غم شد مصطفی نالید پیش دادگر
جبرئیلش عاقبت بر این سخن شد راهبر
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
طینت خاصان حق از طینت حیدر سرشت
مصطفی نام علی را بر ضمیر دل نوشت
اشرف الدین غیر تخم مهر او در دل نکشت
این سخن را کرده حق سر لوحه باغ بهشت
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
لینک مطلب
گفت برخیز که از یار سفیر آمده است
به چراغانى صحراى غدیر آمده است
موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز
بیعت شیشه اى و آهن پیمان شکنى
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !
پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند
موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز
لینک مطلب
من از ازل به مهر علی خو گرفته ام
درس خداشناسی ونیرو گرفته ام
ار مرشد طریقت خود شاه لافتی
خوی محبت از کرم او گرفته ام
در پرتو هدایت و نور ولایتش
با دست وی زدامن یاهو گرفته ام
تفسیر و شرح آیة والشمس والضحی
من از جمال یار نکو رو گرفته ام
نازم برشتةکه میان من و علیست
به به عجب طریقة نیکو گرفته ام
مشق صفا و صدق و محبت به جز علی
اندر جهان من از که و از کو گرفته ام
من بوی عطر گلشن توحید را ازل
از روی عطر این گل خوشبو گرفته ام
با کشتی شکسته ز گرداب یا علی
در ساحل نجات تو پهلو گرفته ام
ایدست حق بگیر زدستم کاروان
وامانده ام بسوی درت رو گرفته ام
شاهان نیازمند در تو من گدا
از دامن شهنشه دلجو گرفته ام
واهب بهوش باش علی کان رحمت است
من حل مشکلات خود از او گرفته ام
تا بر لب خویش نام حیدر داریم
کی بیم ز دشمن ستمگر داریم
از مهر علی و یازده فرزندش
ما، گِردِ دیار خویش سنگر داریم
منبع:سایت شیعتی
لینک مطلب
نه لوح و نه قلم بود نه ارض و نه سما بود
خدا بود و علی بود علی بود و خدا بود
نه حرف از من و ما بود نه ذکر تو و من بود
علی بود و علی بود که پیش از من و ما بود
علی بود و قدم بود علی بود و عدم بود
علی بود و ولایت علی بود و ولا بود
نه چرخ و نه فلک بود نه حور و نه ملک بود
علی حمد به لب داشت علی گرم ثنا بود
نه جبریل امین بود نه گردن نه زمین بود
نه این چار عناصر نه این هفت بنا بود
علی سرّ نهان بود علی نور عیان بود
علی پرده نهشین بود علی چهره گشا بود
علی پیر سرافیل علی مرشد جبریل
از او عقده گشا بود و بر این راهنما بود
علی اول و آخر علی باطن و ظاهر
علی روح و روان بود علی نور و ضیاء بود
علی روح ولایت علی نور هدایت
علی بحر عنایت علی کان عطا بود
علی مقصد عالم علی منجی آدم
علی راهبر نوح به طوفان بلا بود
علی همدم عیسی به هنگام دمیدن
علی یاور موسی به اعجاز عصا بود
علی بدر زمانها علی صدر مکانها
علی در همه دم بود و علی در همه جا بود
علی در شب بعثت ز توفیق و ز رفعت
هم آغوش محمد(ص) به دامان حرا بود
علی هم نفس ختم رسل در شب معراج
علی باب یتیمان ز ره مهر وفا بود
علی کوثر و یاسین علی یوسف و طاها
علی قدر و علی بدر و علی شمس و ضحی بود
علی نیت و لبیک علی کعبه و میقات
علی سجده علی حمد و علی ذکر و دعا بود
علی نور جلی بود به هر عصر علی بود
به هر فصل علی بود به هر درد شفا بود
علی آیه ی تطهیر و علی پایه ی تکبیر
علی سبع مثانی و علی نقطه با بود
علی زمزمه یا دوست به هر شام و سحر داشت
علی یار همه خلق به هر صبح و مسا بود
علی صاحب اسلام به هر صبح و به هر شام
گل مجلس ایتام و چراغ فقرا بود
علی عبد خدا بود و خداوند خلایق
نه از خالق دادار نه از خلق جدا بود
علی ای که گلم را به مهر تو سرشتند
علی ایکه به نایم ز شور تو نوا بود
به زخم همه جانها تولای تو مرهم
به درد همه دلها پیام تو دوا بود
نگویم تو خدایی ولی فاش بگویم
که حاجات همه خلق به دست تو روا بود
نگویم تو خدایی ولی در کف حُکمت
زمین بود و زمان بود قدر بود و قضا بود
در آنجا که محمد به دشمن شده فاتح
به یک دست تو شمشیر به یک دست لوا بود
ترا فضل و کرامت ترا علم و امامت
ترا حکم و زعامت ترا صبر و رضا بود
لینک مطلب
من بنده ناتوان و مولا علی است
پیوند دل غریب من با علی است
من زنده به عشق مرتضایم زیرا
ذکر ضربان قلب من یا علی است
**********************************
افواج فرشتگان که دلباخته اند
محراب علی را به سما ساخته اند
آنانکه ز منکران مولا هستند
خود را به ته جهنم انداخته اند
سروده سید حسن خوش زاد
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
با یاد تو من باده به مینا ریزم
با عشق تو شوری به جهان انگیزم
فردای قیامت بخدا از دل گور
با نام تو یا علی زجا برخیزم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بیاویزد آن کس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر
چه گویی به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محکم شَبَر یا شُبیر
**************************
باده بده ساقیا ، ولى ز خم غدیر
چنگ بزن مطربا ، ولى به یاد امیر
وادى خم غدیر ، منطقه نور شد
باز کف عقل پیر ، تجلى طور شد
**************************
لینک مطلب
یا علی ذاتت ثبوتقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
نام تو نقش نگین امراللَّهُ الصَّمَدُ
لَمْ یَلِدْ از مادر گیتی وَلَمْ یُولَدْ چو تو
لَمْ یَکُنْ بعد از نبی مثلت لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
دل را زعلی بگیرم چه کنم
بی یاد علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم
جز پای علی تا ابدالدهر ردی نیست
تکیه به علی کن که به جز او مددی نیست
رستم که از او دم زده فردوسی طوسی
در پیش علی رستم دستان عددی نیست
با عشق علی(ع) عقل وشعورم بدهند
بانام علی(ع) ز پل عبورم بدهند
چون شیعه مرتضی علی(ع) هستم من
در سفره فاطمه (س) حضورم بدهند
از بارقه عشق چنان سوخته ام
کز سوختنم عاشقی آموخته ام
نامردم اگر منت مردم بکشم
من دیده به زهرا و علی دوخته ام
لینک مطلب