»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
«بى یاور»
بسوزد از عطش، لب خشکیده ام (2)
به یاد مادر است، (دل غمدیده ام) (2)
به بالینم بیا، نما دردم دوا، فدایت مادر را
فدایت مادرا...... (غریبم من غریبم)
به بام خانه ام (تن افتاده است) (2)
غم آن بى کفن، به دلها مانده است (2)
بسوزم ز این جفا، به یاد کربلا، ز داغ لاله ها
فدایت مادرا......(غریبم من غریب)
لبم از تشنگى (دل از داغ نگار) (2)
بسوزد هر دو از (رخ نیلى یار) (2)
دگر پایم شفا، نمایم ناله ها، به یادت مادرا
فدایت مادرا......(غریبم من غریب)
صداى خنده اى (رسد از همسرم) (2)
میان خانه هم، (چنین بى یاورم) (2)
غمم شد خاتمه، نمایم زمزمه، فدایت فاطمه
فدایت مادرا......(غریبم من غریب)
لینک مطلب
«برگ
گل»
دلهاى آشنا همنوایى کنید با آل فاطمه
کوچه هاى بغداد غریب غربت جواد الائمه
مظلوم و بى گناه تشنه و مسموم است
این عزیز زهرا امام معصوم است
قاتلش همسرش ناله اش همدمش حجره زندان شده
از خزان ستم رنگ نیلوفرى یاس قرآن شده
شمع بزم و جود مى سوزد بى صدا
مى دهد جان جواد آه و واغربتا
آخر اى ام فضل جرم مولاى ما جز محبت چه بود؟
نخل باغ خدا در جوانى شکست لاله خون شد چه زود؟
سوزد از تشنگى کام مسموم او
آتشت مى زند آه مظلوم او
اى کنیزان خموش دیگر کف نزنید امامم جان داده
مرغ حق در قفس آنقدر نالیده کز نفس افتاده
جوادت کشته شد یابن موسى الرضا
بالین فرزندت از خراسان بیا
اهل دل در غمش در بزم ماتمش نوحه خوانى کنید
کبوترها همه بال و پر بگشایید سایبانى کنید
تن چون برگ گل بر بام و آفتاب
زهرا از داغ او شده بى صبر و تاب
لینک مطلب
«بانگ جواد»
کیست اندر حجره ى در بسته افغان مى کند
کز غم او فاطمه گیسو پریشان مى کند
همچو انسانى که مى سوزد درون آتشى
آب آب از پشت در با قلب سوزان مى کند
گاه مى گوید: که زهرم داده اید، آبم دهید
گاه با حق گفتگو با چشم گریان مى کند
ام فضل بى حیا تا نشود بانگ جواد
امر برکف کوبى جمع کنیزان مى کند
ریخت ام الفضل آبى را که مى برد آن کنیز
دید چون آن خادمه بر شاه احسان مى کند
جان به قربانش که در آن پیچ و تاب تشنگى
یاد از لبهاى خشک شاه عطشان مى کند
برد گلچین دغل آن شاخه ى طوبى به بام
آرى آن ظالم، جفاى خویش پنهان مى کند
خواست آن گل را کند پژمان به زیر آفتاب
دید پر در پر به رویش سایه مرغان مى کند
کینه ورزى تا کجا یارب که از بعد سه روز
دشمن از بامش به خاک کوچه غلطان مى کند
لینک مطلب
بر جود جواد، چشم خوددوخته ایم
سرمایه ى مهرش، به دل اندوخته ایم
از آتش داغ آن امام مظلوم
در محفل غم، شمع صفت سوخته ایم
***
اى بد نهاد، همسر نامهربان من
از سوز زهر، شعله زدى بر روان من
تر کن ز آب، حنجر خشکیده ى مرا
کاتش گرفته از عطش، این لحظه جان من
***
اى آفتاب روشن لطف خدا، جواد
سایه نشین مهر تو شد، ماسوى جواد
دریا به پیش جود تو، مانند قطره اى است
اى ناخداى کشتى، جود و سخا جواد
***
محتاج به لطف و کرم و جود جوادم
از بهر گدایى به درش روى نهادم
مولا ز گداى در خود روى مگردان
دستم ز کرم گیر که از پاى فتادم
***
نواى آب از ناى مردى خسته مى آید
صداى العطش از حجره ى در بسته مى آید
بگو با ام الفضل بى حیا یک لحظه سکوت شو
که زهرا از جنان با پهلوى بشکسته مى آید
***
اى کوى تو قبله ى مراد ادرکنى
اى دادرس روز معاد ادرکنى
اى گشته ز فرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادرکنى
***
لینک مطلب
آی
کبوترایی که بالاتونو بهم دادید
رو تن پاک جواد من یه سایبون زدید
سایه ای شدید برای نعش گل به روی بام
تا نسوزونه تن عزیزشو از صبح تا شام
کربلا کجا بودید تا که بیاید بال بزنید
که با هم پر بزنید یه سر به گودال بزنید
تا که سایه ای بشید برای پاره ی تنم
زیر آفتاب نمونه یوسف بی پیرهنم
رو تن جواد من پر کبوتراست
اما نعل تازه سینه ی حسینمو شکست
آسمون گریه کن پیکر هر دو لاله بود
کار حوری و ملک کنار هر دو ناله بود
من کنار هر دو گل زدم به سینه و سرم
اومدم ناله زدم گفتم غریب مادرم
لینک مطلب
«آه آسمان»
مظهر جود وتقوا را کشتند
نوگل باغ زهرا را کشتند
آه و واویلا آه و واویلا
میان حجره دست و پا می زد
مادرش زهرا را صدا مى زد
آه و واویلا آه و واویلا
زهر جفا زد آتش به جانش
بوده تسلا زخم زبانش
آه و واویلا آه و واویلا
کرببلایش شد شهر بغداد
گوشه حجره تشنه لب جان داد
آه و واویلا آه و واویلا
زهر عدوش کارگر گردید
امام هادى بى پدرگردید
آه و واویلا آه و واویلا
مهدى زهرا صاحب عزایش
دیده ى زهرا گریان برایش
آه و واویلا آه و واویلا
لینک مطلب
«آتش
غم»
خدایا بود، چون خاک حجره بستر من
شد از زهر جفا، در آتش غم پیکر من
دو چشمم بر در و دارم نواى وا اما
که تا گیرد به دامانش سر مرا مادر من
دگر افتادم از پا، ز زخم زهر اعدا
شب هجرت سحر شد که بینم روى زهرا
دلم پر شرر، منم خون جگر، در این غربت سرایم
شکسته پرم، چه آمد سرم، که دائم در نوایم
یا جواد الائمه - یا جواد الائمه - یا جوادالائمه - یا جوادالائمه
(2)
قاتل من زهرشرربارشد
قاتل مادر در و دیوار شد
مسموم وااماما
شهید وااماما
لینک مطلب
آتیشی
افتاده به جونم می
بره تشنگی امونم
با لب تشنه توی حجره روضه جدمو می خونم
رو خاک حجره سر می ذارم
آخه من محرمی ندارم
که بشه بر سر
مزارم
بعد مرگم فاتحه خونم
تو آتیش می سوزم
ببین حال و روزم 2
خدا! ؛ من عزیز فاطمه ام من جواد الائمه ام 2
آقام یا ابن زهرا(س) 4
شده عاشق این دل
ساده دلم امشب
پی مرادِ
یه دلم توی کاظمین و یه دلم تو باب
الجوادِ (ع)
اگه می خوای سعی و صفا رو دم مردن امام رضا
(ع)رو
یا شب جمعه کربلا
رو همه
این ها دست جوادِ (ع)
گرفتارم
آقا
تو رو دارم آقا 2
آقام! ؛ بده تو در راه خدا شب جمعه کرببلا 2
آقام یا ابن زهرا(س) 4
تو جوون امام
رضایی
نفس تو حق خدایی
بده امشب به ما
مدینه یه شب جمعه
کربلایی
نذار این دل غریب بمونه
دل من بی نصیب بمونه
حسرت بوی سیب
بمونه
به دل زار و بی نوایی
دلم تنگ آقا غم آهنگ آقا 2
آقام! ؛ میگم انقدر حسین حسین تا برم بین الحرمین2
حسین یا ثارالله 4
لینک مطلب
«اى
مادر»
بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر
شرر افکنده زهر کینه از سر تا به پا مادر
جوادم من که بر در هر درد بى درمان دوایم من
ولى درد مرا گویا نمى باشد دوا مادر
تو از ضرب لگد افتاده اى از پاو کین
میان حجره در بسته افتادم ز پا مادر
ندارم وقت جان دادن کسى را بهر امدادم
ولى تو فضه را بهر کمک کردى صدا مادر
تو را از ضر در کشت و مرا از ضرب کین دشمن
بگیرد داد ما را از عدوى ما خدا مادر
(هنرور) در عزاى ما سروده این مصیبت را
بگیرد دست او را لطف ما روز جزا مادر
لینک مطلب
ای گل پر
پر ثامن الائمه
جواد اهل بیت یوسف فاطمه
ای سپهر کرم ای یم جودم
کاظمین تو کعبة مقصودم
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
ای که از کودکی خون شده بر دلت
در جوانی شده همسرت قاتلت
به فدای تو و قلب مسمومت
تشنه جان داده چون جد مظلومت
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
آخر از زهر کین پاره شد جگرت
قاتلت دختر قاتل پدرت
تشنه لب گوشة خانه جان دادی
مثل بابت غریبانه جان دادی
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
آسمان و زمین بر دلت گریه کرد
برغریبی تو قاتلت گریه کرد
می زدی دم به دم با تن خسته
دست و پا در حجرة در بسته
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
کاظمین شاهد قصة غربتت
بوی خاک حسین آید از تربتت
شده مرغ دلم بی قرار تو
چه شود رخ نهم به مزار تو
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
وقت مردن به در بوده چشم ترت
تا ببینی رخ نازنین پسرت
نه تو را مونس و یار و یاور بود
نه پسر نه برادر نه خواهر بود
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
لینک مطلب