سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ما بهر ولای تو خریدیم بلا را

یک لحظه کشیدیم به آتش یم لارا
دادیم حیات ابدی بر شرف و خون
کشتیم از اول به هوای تو هوا را
روزی که نبودیم و نبودند خلایق
خوردیم ز لعل لب تو آب بقا را
والله قسم چشم به عالم نگشوده
در آینة روی تو دیدیم خدا را
از تیغ ولایت سر تسلیم نگیریم
صد بار اگر خصم بگیرد سر ما را
از مروه اگر پای کشیدیم چه بهتر
در خاک سر کوی تو دیدیم صفا را
رفع عطش ماست زجام عطش تو
بر دیده نهادیم از آن تیر بلا را
جز زخم دم تیغ تو مرهم نپذیریم
جز درد تو بر درد نخواهیم دوا را
آن روز که دانشگه ما عالم زر بود
عباس تو آموخت به ما درس وفا را
یک موی تو را بر همه عالم نفروشیم
بخشند به ما گر همة ارض و سما را
حق است که با گفتن اشعار تو "میثم"
بخشیم به تو اجر و ثواب شهدا را

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:28 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

گلبرگ ز تیر چیده را می آورد

قنداق به خون تپیده را می آورد

سردار رشید کربلا از میدان

سرباز گلو دریده را می آورد

%%%%%%%%%%%%%%

جبریل به مهر او توسّل می کرد

ایثار به نام او تغزّل می کرد

در باغ عطش زجوی خون از دم تیر

یک غنچه به دوش باغبان گل می کرد

%%%%%%%%%%%%%%

اصغر که نسیم عشق مویش بوسید

خورشید ولایت سر و رویش بوسید

می خواست حسین تا ببوسد لب او

تیر آمد و زودتر گلویش بوسید

%%%%%%%%%%%%%%

ای ماه که بر خون خدا دلبندی

در کرب و بلا تو عشق را پیوندی

امشب به رخت اگر که خندید حسین

فردا تو در آغوش پدر می خندی

 

شاعر:سید رضا مؤید




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:27 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

هرکه عاشق بر حسین شد منصبی ممتاز دارد

احترامی بس مقدّس نزداهل راز دارد

مکتب عشق حسینی بین که هفتاد و دو ملت

در شکفت از این که هفتاد و دو تن جانباز دارد

ای بنازم بر چنین هنگی که پیشاهنگ لشگر

همچو اصغر کودک شش ماهه ای سرباز دارد




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:27 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

فضای عالم دل ها به حال آمده است

در آسمان ولایت هلال آمده است

به پاس عصمت پنچاه وهفت سال حسین

زکردگار برایش مدال آمده است

علی اکبر اگر بُد مثال پیغمبر(ص)

حسین فاطمه را هم مثال آمده است

گلی که عطر دل انگیز فاطمه با اوست

علی جمال و محمد خصال آمده است

زدینش شکفته گل،در گل عباس

زبوسه اش دل زینب به حال آمده است

اگر جمال و جلال خدا می جویی

بیا که عین جمال و جلال آمده است

به رنگ و بوی بهشتی ز کشور گلها

یگانه غنچه باغ کمال آمده است

الا که تشنه فیضی به وادی غم ها

بیا که چشمه آب زلال آمده است

اگرچه می شود از تیر قطع رگ هایش

میان قلب و خدا اتصال آمده است

 

شاعر:سید رضا مؤید




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:26 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:22 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

فصل صبوری

از زمین تا آسمان ، خورشید چیدن سـاده نیست
گرچه بی اذن خدا ، حتی پریدن ساده نیست


هم نشینی با امام عشق ، اوج بودن اسـت
زندگی بعد از شهید حق گزیدن ، ساده نیست


آه ! می فهمم که بی اصغر چه حالی داشتی!
کودک شــش ماهه روی نیزه دیدن ، ساده نیست!!!


... مرد میخواهد بفهمد معنی این درد را
از دیار شام تا کوفه دویدن ، ساده نیست!


عشق یعنی اینکه بعد از یار خود یک سال ... نه!
باورش سخت است ... اینگونه تکیدن ، ساده نیست


باورش سـخت است آنچه دیدی و آنجا گذشت
نیزه ها ؟ تیر سه شعبه ؟ نه! شنیدن ساده نیست

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:21 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

علی اصغر شهید کوچک من

گل سرخ و سپید کوچک من

لبت خشک است و من شرمنده از تو

علی جان گریه از من خنده از تو

تو مهر دفتر عشق خدائی

تو مثل اسم اعظم پر بهائی

لبت از آب حیوان آبرو برد

رخت خورشید را از رنگ ورو برد

به بی تابی زجانت تاب رفته ست

مگر چشم خمارت خواب رفته ست

دلم تبدار حلق چاکچاکت

شفق شد سرخ رو از خون پاکت

گلویت تشنه آب روان بود

چرا بر ناوک دشمن نشان بود

دل من کز غمت اینگونه خون است

دل مادر نمی دانم که چون است؟

 

شاعر:جعفر رسول زاده




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:20 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

سلام ما به حسین و علی اصغر او

امیر عشق که گهواره بود سنگر او

رضیع و دلداه خدایش نشان سربازی

صغیرو بر همه پیدا مقام اکبر او

شکفت لاله عصمت بهباغ دست حسین

چو تیر حرمله آمد به یاس حنجر او

مجال گریه نبودش که خنده کرد علی

حسین مات از آن حال گریه آور او

گرفت خونش و بر اوج آسمان پاشید

که پیک تسلیت آمد زسوی داور او

کنار خیمه به خاکش سپرد و امضا شد

کتاب سرخ شهادت به خون اصغر او

اگرچه پیکر او را به خاک پوشیدند

به شهر کوفه سرش روی نیزه ها دیدند

 

شاعر:سید رضا مؤید

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:19 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:19 عصر نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.Section1 {page:Section1;} -->

سخن دیگر نمی گویی،چرا ای طفل سرمستم

چرا با این لب عطشان،تو جان دادی سر دستم

علی جانم،علی جانم،علی جانم،علی جانم

در آغوش پدر ناگه،شبیه غنچه پرپر شد

لب خشک علی اصغر،ز اشک چشم من تر شد

علی جانم،علی جانم،علی جانم،علی جانم

شده قنداقه پر خون و لبِ خشکیده اش خندان

بیایید از حرم بیرون که اصغر آمد از میدان

علی جانم،علی جانم،علی جانم،علی جانم

غم ششماه سربازم،به راه من شده سنگین

ز قطره قطره،خون او،کنم رخسار خود رنگین

علی جانم،علی جانم،علی جانم،علی جانم

 

شاعر:غلامرضا سازگار




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در یکشنبه 89/9/14 ساعت  9:18 عصر نظر

<      1   2   3   4   5   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir