»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص
معجزات و کرامات
معجزه و کرامات به اذن خداوند سبحان از نشانه های ائمه معصومین (ع) است .
نمود معجزات و کرامات ائمه اطهار(ع) از آغاز دوره امامت امام جواد(ع)
به بعد در زندگی و سیره معصومین (ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ چرا که محدودیت
شدید ائمه در این دوره از سوی مخالفین و ظهور فرقه ها و نحله های گوناگون موجب گشت
تا امام جواد (ع) و ائمه پس از او برای اثبات حقانیت و امامت خویش بیش از ائمه قبل،
از قدرتی که خداوند سبحان در این خصوص به آنها عطا کرده بود استفاده کنند.
شفای چشم
محمد بن میمون می گوید : به همراه امام رضا(ع) در مکه بودم. به حضرت عرض
کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خودم ببرم .امام رضا(ع)
تبسمی کرد و نامه ای نوشت . به مدینه رفتم در حالیکه چشمهایم به دردی مبتلا بود . به
درب خانه امام جواد (ع) رفتم، نامه را تحویل دادم . موفق غلام امام ، گفت : سر نامه
را بگشا و در پیش روی امام قرار ده . این کار را کردم، آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود
: ای محمد وضعیت چشمت چگونه است ؟ عرض کردم یا بن رسول الله ، همانگونه که مشاهده می
فرمایید بیمار است و نورش رفته است .
حضرت جواد (ع) دستش را دراز کرد ، بر چشمم کشید ، بیناییم چون سالمترین
زمانش گشت . دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی ام را بازیافته
بودم و این در زمانی بود که سن حضرت کمتر از سه سال بود.
مسندالامام الجواد (ع) ،ص117 ? الخرائج والجرائح ،ج1،ص 372 - موسوعة الامام الجواد(ع) ،ج1، ص235 - اثبات الهداه ، ج3 ،338 - بحارالانوار ، ج 50 ،ص 46 - مدینة المعاجز ،ج 7 ، ص372 ? کشف الغمة ،ج2، ص365 ? حلیة الابرار،ج4، ص540
آزادی از زندان
اباصلت می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) ، به دستور ماُمون یک سال زندانی
شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا کردم و برای رهایی
از زندان محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد (ص)در
کار من گشایشی انجام دهد .
هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران
عالم ، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای .عرض کردم
به خدا سوگند سخت بی تابم .
فرمود: برخیز ، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر
زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان
زندان عبور داد .نگهبانان در حالی که مرا نظاره می کردند ، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج
شدم . سپس حضرت فرمود : برو در امان خدا که هرگز نه دست مامون به تو می رسد و نه دست
تو به مامون.
اباصلت می گوید : همانگونه که حضرت فرمود تا حال مامون را ندیده ام. عیون اخبار الرضا (ع) ،ج 2، ص678
لینک مطلب