سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

روزی که شرار ظلم افروخته شد
یک بار دگر حاصل دین سوخته شد
از بعد شهادتش حسن را از تیر
تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:54 عصر نظر

روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است
همگی گریه کنید که عزای حسن است
به خدا بر همه تا روز جزا معلوم است
که حسن در وطنش مثل علی مظلوم است
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
خیزد از طشت ندا ای خدا و ای خدا
اجر و پاداش نبی شده با زهر ادا
این همه برگ گل و لاله که در این لگن است
پاره های جگر یوسف زهرا حسن است
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن
طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسن
همه در غربت آن نور دو عین گریه کنید
باید از داغ حسن مثل حسین گریه کنید
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
آن که یوسف شده مست از بوی پیرهنش
شده از تیر جفا لاله باران بدنش
ماهیان در دل دریا به حسن گریه کنید
همه با حضرت زهرا به حسن گریه کنید
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
جگر صبر کباب بود از صبر حسن
گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن
نه فقط شعلة داغش زده آتش به دلم
قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:52 عصر نظر

حجة   بن   الحسن   کن   نظرمهدیا

پاره  پاره شده جگرمجتبا

ای حسن جان حسن،ای حسن جان حسن (2)

بالب غرقه خون گفت وخواهربیا

جگرمرا ببین طشتی حاضرنما

ای حسن جان حسن،ای حسن جان حسن (2)

میهمان گشته باسینه ی خسته اش

نزد آن مادرپهلوشکسته اش

ای حسن جا ن حسن،ای حسن جان حسن (2)




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:51 عصر نظر


ای غریب وطن یاابن رسول‌الله
سیدی یا حسن یاابن رسول‌الله
ای که خون شد دلت همسرت قاتلت
یا حسن یا حسن امام مظلوم
****
تو که حکم خدا از سخنت ریخته
ز چـه خون دلت از دهنت ریخته
ای به ماه صفر پاره پاره جگر
یا حسن یا حسن امام مظلوم
****
تو که جز لطف و جز کرم نداری حسن
در مـدینه چـرا حـرم نـداری حسن
شاهد صبر تو غربت قبر تو
یا حسن یا حسن امام مظلوم
غمت از کودکی آتشِ دلها شده
شاهـدم چادر خاکی زهرا شده
در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها
یا حسن یا حسن امام مظلوم
****
روز تشییع تو خون دل یاران شده
تنت از تیـر کینـه لالـه‌باران شده
پیش چشم حسین آن شه عالمیْن
یا حسن یا حسن امام مظلوم
****
قبر بی زائرت شد سند غربتت
اشک مهدی روان در حرم خلوتت
شیعه گوید مدام به مزارت سلام
یا حسن یا حسن امام مظلوم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:48 عصر نظر

ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید

بر آل علی این همه عصیان مکنید

گر لاله نریزید به تابوت حسن

شرمی ز رسول ،تیر باران نکنید

((((()))))

روزی که شرار ظلم افروخته شد

یکبار دگر حاصل دین سوخته شد

از بعد شهادتش حسن را از تیر

تابوت و تن وکفن به هم دوخته شد

(((((())))))

آن لاله که عشق و خون بهارش بودند

مرغان بهشت بی قرارش بودند

آن روز که جای مجتبی خالی بود

در کرب و بلا دو یادرگارش بودند

 

شاعر:سید رضا مؤید




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:46 عصر نظر

الا ای آب، مهر مادر من
چرا افروختی پا تا سر من
اگر رفع عطش از من نکردی
چرا آتش زدی بر پیکر من
الا ای آب، آب زهرآلود
که بگرفت از تو پایان دفتر من
منم آن باغبان و خون دل ها
بود باغ گل نیلوفر من
من و طشتی پر از خون جگر کاش
نبیند حال من را خواهر من
زبان شکوه نگشایم که این امر
بود تقدیر من از داور من
اگر بستی کتاب عمر من باز
زدی چتر شهادت بر سر من
تو را ای آب با آتش در آمیخت
شرار کینه های همسر من
الا ای آب از دستی چکیدی
که سیلی زد به روی مادر من
اگر گریم از این گریم که سوزد
ز داغم قاسم آن یاس تَر من
حسینم ای کمال آرزویم
حسینم ای تمام باور من
برادر ای که در گفت و شنود است
نگاهت با نگاه آخر من
به دستت می سپارم قاسمم را
که باشد منظر او منظر من
برای کربلایت کن حفاظت
به جان اکبرت از اکبر من
"
مؤید" را مقدر کن که باشد
گهی در پیش تو گه در بر من

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:45 عصر نظر

وقتی که خورشید ناگاه بگرفت
هم شب برآمد هم ماه بگرفت
سوگ نبوت آمد و داغ امامت
آتش گرفت از زهر کین روح کرامت
مدینه مات از داغ حسن بود
طشتی پر از خون باغ حسن بود
از پاره های دل، غم او را بخوانید
وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید
او کز علی هم مظلوم تر بود
محصول صبرش خون جگر بود
غم های او از سینه های خسته پرسید
از تیرهای بر کفن بنشسته پرسید
آب ار ننوشید از جام شمشیر
عمرش سر آمد با زهر و با تیر
تابوت او از تیر دشمن پر درآورد
یارب چه ها این غم به روز خواهر آورد
آن کس که لطفش ما را طبیب است
قبرش غریب و نامش غریب است
یارب سلام ما نثار قبر پاکش
کی می شود تا شیعه سر ساید به خاکش؟




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:43 عصر نظر

من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم
همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم
خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل
سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
عمر من بود محرّم، همه روز و همه شب
قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فرو بستم و دیدم که اهانت می‌کرد
قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم
با وجودی که خزان کُشت بهارانم را
طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم
من که طاووس بهشتم به چه جرم و گنهی
سوختـه از شـرر دوزخیان بال و پرم؟
قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز
قاتـل مـادر خـود را سـر منبـر نگـرم
تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود
تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم
مضطرب بـودم و لرزیدم و حیـران بودم
که چسان مادر خود را به سوی خانه برم
در همان لحظه که شد مادر من نقش زمین
مـن نگـه کـردم و او گفت خدایـا پسرم
«
میثم» از آه تو گر سوخت جهان، نیست عجب
از شـرار جگـر و سـوز دلـت بـا خبـرم




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:42 عصر نظر

گرید   امشب   سه   جا   دخت   بدرالدُّجی

گه برای پدر،گه حسن گه رضا

آه وواویلتا آه و واویلتا (2)

ناله ی فاطمه میرود برسما

ازفراغ پدرخاتم الانبیاء

آه وواویلتا آه وواویلتا (2)

درکجایی پدرخیزوبنما نظر

مانده زهرای توبین دیوار و در

آه وواویلتا آه وواویلتا (2)

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:41 عصر نظر

گرید   امشب   سه   جا   دخت   بدرالدُّجی

گه برای پدر،گه حسن گه رضا

آه وواویلتا آه و واویلتا (2)

ناله ی فاطمه میرود برسما

ازفراغ پدرخاتم الانبیاء

آه وواویلتا آه وواویلتا (2)

درکجایی پدرخیزوبنما نظر

مانده زهرای توبین دیوار و در

آه وواویلتا آه وواویلتا (2)

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/11/13 ساعت  4:41 عصر نظر

<   <<   6   7   8   9   10      >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir