سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

اگر چه نیست مرا شأن زائر حرمت

کبوتری است دلم دور گندم کرمت 

اگر تو پای به چشمم نمی نهی بگذار

که لحظه ای بکشم چشم خویش بر قدمت

تو آن امام رئوفی که دشمنانت نیز

طمع برند به لطف و عنایت و کرمت

عجب نه ، گر دو جهان را نهی کف دستش

اگر به جان جوادت ، کسی دهد قسمت

خجسته باد خراسان و زنده باد ایران

که مستدام بود زیر سایه علمت

هزار موسی عمران به طور تو مدهوش

هزار عیسی مریم گرفته جان ز دمت  

تو آن امام رضایی که اختیار قضاست

به اقتضای خداوند جاری از قلمت

هنوز وارد صحن مطهرت نشده

سلام می شنود از تو زائر حرمت

 

زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم ، خسته ام ، تنها ؛ به دادم می رسی ؟

گرچه آهو نیستم ، اما پر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهوها ، به دادم می رسی ؟

 از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند

گنبد و گلدسته هایت را ، به دادم می رسی ؟

ماهی افتاده بر آبم ، لبالب تشنگی

پهنه ی آبی ترین دریا ، به دادم می رسی ؟

ماه نورانی شب های سیاه عمر من

ماه من ، ای ماه من ، آیا به دادم می رسی ؟

 من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

 هشتمین دردانه زهرا ، به دادم می رسی ؟

بازهم مشهد ، مسافرها ، هیاهوی حرم

یک نفر فریاد زد : آقا به دادم می رسی ؟


دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم

کبوترانه در این آستانه پر بزنم

به نا امیدی از این در نمی روم هرگز

اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم 

خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند 

که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم 

سواد نام? من رنگ صبح خواهد داشت 

شبی که بوسه بر این چشم? سحر بزنم 

بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود 

که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم 

خدای را کمی ای زائران درنگ کنید 

که خاک پای شما را به چشم تر بزنم 

بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است 

مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم 

اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز 

خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم 

اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد 

معاشران به خدا تاج گل بسر بزنم 

من آشنای همین درگهم ، خدا نکند 

که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم 

صفای تربیت باغبان ، حرامم باد 

که در مجاورت گل دم از سفر بزنم 

اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست 

مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست

 

همیشه از حرمت ، بوی سیب می آید

صدای بال ملائک ، عجیب می آید

سلام ! ضامن آهو ، دل شکسته ی من

به پای بوس نگاهت ، غریب می آید

نگاه زخمیِ تو ، تا بقیع بارانی است

مگر ز سمت مدینه ، طبیب می آید ؟!

به پای درد دلت ، ای غریبه تنها

علی(ع) ز سمت نجف ، عنقریب می آید

طلای گنبد تو ، وعده گاه کفترهاست

کبوتر دل من ، بی شکیب می آید

برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد

چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...

خدیجه پنجی




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:13 صبح نظر


تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir