سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

                        توبه از جرم وخطا ، حال سحر می خواهد

                      خلوت نیمه ی شب اشک بصر می خواهد

                        وادی طور همین هیئت هرهفته ی ماست

                            دیدن نور خدا اهل نظر می خواهد

                             سختی گردنه ی عشق زمینت نزند

                         راه پر پیچ و خمش مرد سفر می خواهد

                     صرف این سینه زدن ها به مقامی نرسیم

                       مَحرَم راز شدن دیده ی تر می خواهد

                       جهت بخشش هر سینه زنی حضرت حق

                       محشر از مادر سادات نظر می خواهد

                   عمل زینب کبری به همه ثابت کرد

                    سر شکستن ز غم دوست جگر می خواهد

                    سر عباس به نی پند ظریفی دارد 

                   غیر خورشید ، سماوات قمر می خواهد

 (وحید قاسمی)


*****************************

 

آقا سبب ساز گدایی احتیاج است

پس دست خالی را عطایی احتیاج است

 داد و هوارم از روی بی هم نوایی است

این بینوا را هم نوایی احتیاج است

 وقتی برایم توبه ها سودی ندارد

یک توبه از جنس خدایی احتیاج است

دستم تهی بارم زیاد و فرصتم کم

آقا دعایم کن دعایی احتیاج است

یا جابر العظم الکثیر ، این پر شکسته ست

این زخمها را یک شفایی احتیاج است

 ماهِ خدا هم رفت و  من سودی نبردم

یا ربنا یا ربنایی احتیاج است

 باید که بر حال خودم قدری بگریم

اما برای گریه جایی احتیاج است

 من پیرو ِدستور فَبکِل لِلحسینم

آقا برات کربلایی احتیاج است

(شاعرش را نمیشناسم)

*********************************

 

الهی ، حسرتی دیرینه دارم 
غمی سنگین درون سینه دارم

دلم امشب غمی محسوس دارد
هوای عشق « یاقدوس » دارد

میان پیله های غم ، اسیرم
خطا کارم ، گنه کارم ، حقیرم

در این آشفتگی های خیالی
در این دل بستگی های وبالی

در این فصل خزان ناامیدی
در این زخم زمان ناامیدی

فضایی باز و آهنگ توکل
نمازی تازه با قدقامت گل

هوس دارد دلم عاشق شدن را
به عشق آشنا لایق شدن را

خدایا از دلم آوار بردار
نگاهم را از این دیوار بردار

برای من فقط ، یک آشنا هست
که در دل نام او ، وقت دعا هست !

سید علی اصغر موسوی « سعا »

 

*************************

الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در آن ثنای تو باشد

الهی بده همّتی آنچنانم
که سعیم وصول لقای تو باشد

الهی چنانم کن از عشق سرمست
که خواب و خورم از برای تو باشد

الهی عطا کن به فکرم تو نوری
که محصول فکرم دعای تو باشد

الهی عطا کن مرا گوش و قلبی
که آن گوش ، پُر از صدای تو باشد

الهی چنان کن که این عبد مسکین
برای تو خواهد برای تو باشد

الهی عطا کن بر این بنده چشمی
که بینایی اش از ضیای تو باشد

الهی چنانم کن از فضل و رحمت 
که دائم سرم را هوای تو باشد

الهی چنانم کن از عیب خالی
که هستیم محو و فنای تو باشد

الهی مرا حفظ کن از مهالک
که هرکار کردم رضای تو باشد

الهی ندانم چه بخشی کسی را
که هم عاشق و هم گدای تو باشد

الهی بر این بنده خود دلی ده
که مستغنی از ماسِوای تو باشد

الهی به طوطی عطا کن بیانی
که نطقش کلید عطای تو باشد
« طوطی
»

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:46 صبح نظر

 

وقتِ پذیرایی ات غذا نشود کم

لطفِ تو با حیف و میل ما نشود کم

هر که نشد سائل تو باخت وگرنه

دور کرم خانه از گدا نشود کم

بنده زیاد است و با نیامدن من

در حرم تو برو بیا نشود کم

عادت ما بر گناه گرچه زیاد است

عادت احسان کبریا نشود کم

قهر ز ما آشتی ز بنده نوازان

از سر ما سایه ی خدا نشود کم

حاجت ما در خور خزانه ی تو نیست

هرچه کرم میکنی عطا نشود کم

روز قیامت به آتشم که بسوزند

در دلِ ما مِهر مرتضا نشود کم

از سر ما هرچه رفت هیچ غمی نیست

سایه ی سلطانِ کربلا نشود کم

شکر، خدا را که مبتلای حسینیم

سینه زنِ بیرق عزای حسینیم

 

(علی اکبر لطیفیان)

 

در طریقت زحمت بسیارها باید کشید

تا تقرب منت جام بلا باید کشید

یار ما بد نیست از ما یک ملاقاتی کند

گه کریمان را به بالین گدا باید کشید

در مسیر دلبر ما چشم پاکی واجب است

گر نظر خورد انتقامش را ز ما باید کشید

نیست توجیه قبولی دیدگان خشک را

ازمیان چاه،گاهی آب را باید کشید

وقت روضه زودتر از هر چه باید گریه کرد

سفره که آماده شد،فورا غذا باید کشید

الدواء عند الحسین و الشفاء عند الحسین

بهر درمان یافتن دست از دوا باید کشید

رفته رفته وقت ما داد به پایان می رسد

تاکه عمری هست ناز یار را باید کشید

رو به قبله کردن ما بین قبر انصاف نیست

صورت ما را به سمت کربلا باید کشید

عاشقان بی کفن ها ،با کفن بیگانه اند

بعد مردن روی ما یک بوریا باید کشید

 

(علی اکبر لطیفیان)

 

**********************************

فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی

بنده همان بنده ، خدا مثل همیشه

از ما توسل از تو لطف و دست گیری

آقا همان آقا ، گدا مثل همیشه

***

ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی

مثل همیشه باز هم ستار بودی

چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد

ممنون از اینکه باز با ما یار بودی

***

با این گناهانی که من انجام دادم

باور نمیکردم که دستم را بگیری

تو آن قدر لطف و کرامت پیشه ای که

روزی هزاران بار توبه میپذیری

***

جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی

من خواب بودم تو مرا بیدار کردی

وقتی سحر های مناجاتت نبودم

آن شب به جای من ، تو استغفار کردی

 

***

آن قدر خوبی مرا گفتی به مردم

آنقدر که حتی خودم هم باورم شد

آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار

این مهربانی های تو دردسرم شد

 

***

هر چند از دست خودم دل گیرم اما

احساس دلتنگی در این شب ها نکردم

سوگند بر سجاده خانوم رقیه(س)

من مهربان تر از خودت پیدا نکردم

***

در را به روی ما گنه کاران نبندید

ما هم دلی داریم گرچه رو سیاهیم

گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند

دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم

 

(علی اکبر لطیفیان)

*******************

پهن شد سفره ی احسان، همه را بخشیدی

باز با لطف فروان همه را بخشیدی

ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد

رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی

گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...

همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی

یک نفر توبه کند با همه خو میگیری

یک نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی

این گنهکاری امروز مرا نیز ببخش

تو که ایام قدیم ، آنهمه را بخشیدی

حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود

تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی

داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم

" جان آقای خراسان " همه را بخشیدی

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد

مادری گفت "حسین جان "همه را بخشیدی

 

(علی اکبر لطیفیان)

***************************

آفریدند تو را تا که مسیحا باشی

همه چون خادم دربار و تو آقا باشی

آفریدند تو را از طبق گریه‌ی نور

تا که جانسوزترین واژه‌ی دنیا باشی

آفریدند تو را تا که فقط ناز کنی

همه مجنون تو باشند و تو لیلا باشی


کم بیارند به پیش کرمت اهل کرم

دیگران قطره‌ی ناچیز و تو دریا باشی

تو قتیل العبراتی نه که بر گریه‌ی ما

کشته‌ی چشم تر زینب کبری باشی

بر سر نیزه نشستی و تلألؤ کردی

مثل خورشیدی و زیباست که بالا باشی

خیزران خورده‌ترین قاری قرآن خدا

طشت زر دیده‌ترین حضرت یحیی باشی

(علی اکبر لطیفیان)

*************************

خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن

نده جواب مرا لااقل جواب مکن

تمام خواسته هایم برای نفسم بود

دعای من که دعا نیست مستجاب مکن

صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم

مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن

همینکه ترس برم داشته خودش کافیست

تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن

عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست

جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن

چقدر جار زدم من که دوستم داری

بیا مقابل مردم مرا خراب مکن

 

خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم

زیاد روی من و توبه ام حساب مکن

اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم

مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن

سوا نکن که همه با همیم جان حسین

همه غلام حسینیم انتخاب مکن

 

(علی اکبر لطیفیان)

 ******************************
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس

لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس

کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود

من به دنبال دل خویش دویدم افسوس

تو مرا فاش به هنگام گنه می دیدی

من تو را دیدم و انگار ندیدم افسوس

تو ز لطف و کرم خود نبریدی از من

من در امواج گنه از تو بریدم افسوس

تو مرا عفو نمودی که به نارم نبری

من ز عفو تو خجالت نکشیدم افسوس

تو گناهان مرا از همگان پوشاندی

من ز فعل بد خود پرده دریدم افسوس

خرمن عمر، پراکنده شد و رفت به باد

من ِغفلت زده یک خوشه نچیدم افسوس

چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات

گوش دادی نشنیدم نشنیدم افسوس

آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر

که ز تو غیر تو را می طلبیدم افسوس

"میثم" از تیر گنه گشته وجودم چو کمان

سرو بودم ولی افسوس خمیدم افسوس

(غلامرضا سازگار"میثم")

*************************************

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:46 صبح نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:46 صبح نظر




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:46 صبح نظر

 

همه چیز درباره نجف – عراق

مرا کرده محب خویش آقایم امیر المومنین حیدر

بنازم صولت شاه دلارایم امیر المومنین حیدر

به کوری دو چشم کور وهابی بد طینت

شهادت میدهم حق است مولایم امیر المومنین حیدر

 نیما نجاری




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:31 صبح نظر


تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir