سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault { font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

از روز ازل شور حسینی به سر افتاد
از داغ غمش سوختم و بال و پر افتاد
هر قلب شکسته تپشش ذکر حسین است
با ذکر حسین در دل عالم اثر افتاد
آنقدر من از کرببلا مست و خرابم
کز بدو تولد عطشش در جگر افتاد
صد پاره ز غم شد دل غرقابه به خونم
آن روز که در وادی عشقم گذر افتاد
آن لحظه که گلها ز عطش سوخته بودند
دیدم ز فرس خونی و زخمی قمر افتاد
یکباره سر و پای وجودم همگی سوخت
آندم که حسین بر سر نعش پسر افتاد
جانسوزتر از آن همه دردی که کشیدم
دیدم سر شش ماهه چو گل، از شجر افتاد
یک خنجر غرقابه به خون دیدم و مُردم
آن لحظه که بر گودی مقتل نظر افتاد
گوئی که همه بال ملائک ز شرر سوخت
تا بر تن هر خیمه ز کینه شرر افتاد
ای وای که من آرزوی مرگ نمودم
آن لحظه که جان پدرم در خطر افتاد
افتاد ز بس روی زمین، عمه رقیه
صد خرمن آتش به دل و بر جگر افتاد
صد بار بمیرم بِه از آن تا که ببینم
چشم پدرم بر سر و بر تشت زر افتاد
با این همه دردی که نهان در دل من شد
دیگر شجر زندگیم از ثمر افتاد

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در شنبه 89/12/14 ساعت  1:41 صبح نظر


تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir