بدیــــدم عابدی اندر نماز اســــت

همه جان وتنش سوز و گداز است

نگه کردم که حرفی از علی نیست 

شنیدم مادرش مهمـــان نواز است

..................................................

فیروز که نسخه عمر را پیچید 

صد غصه ز قلب مرتضی را برچید 

امروز همه عمر کشون میگیریم 

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

................................................

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند 

بردند وبه میزان عمل سنجیدند 

بیش از همه کس گناه ما بود ولی

ما را به برائت از عمر بخشیدند

..............................................

اول به عمر شاه نجاست لعنت 

دوم به ابوبکر به صراحت لعنت 

از لعنت حق نباشد عثمان محروم

بر هر که بود خصم ولایت لعنت

..................................

 سر حلقه بدعت و جفا را لعنت

لامذهبیون بی وفا را لعنت

از ما به ابوبکر و عمر هم عثمان

مجموعه خصم مرتضی را لعنت

..............................

هر کس که بگوید که تبری ضرر است

او را نه ز دین و نه ز ایمان خبر است

فرزند علی اگر تبری نکند

ازنسل علی نیست زنسل عمر است

.......................................

 این شعر مال اون مصلحایی!! است که میگن اقا لعن نکن هر  چی باشه مسلمون بوده دیگه:

ای که گویی بر یزید و آل  او  لعنت نکن

چون که شایدحق تعالی کرده باشد رحمتش

آنچه با آل علی کرد او اگر بخشد خدای

هم  ببخشاید  تو  را گر کرده باشی  لعنتش

.........................................

در سینه بود مهر و ولای حیدر 

با بغض عمر پرورشم داد پدر 

شادان به چنین عید کنم زهرا را 

با سیصدو ده مرتبه لعنت به عمر

...................................