سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

عید سعید فطر مبارک باد




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  3:20 صبح نظر

دعای امام سجاد ع

دعای امام سجاد ع




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  3:14 صبح نظر

وداع با رمضان




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  2:55 صبح نظر

بیا تا بنالیم مانند،نی

دریغا که ماه خدا گشت طی

دریغا که طی شد مه عشق و شور

مه روزه ماه دعا ماه نور

الا ای مه عفو ربّ ودود

چه دیر آمدیّ و چه رفتی تو زود

خدا حافظ ای محفل وصل یار

خدا حافظ ای ماه پرودگار

خداحافظ ای ماه راز و نیاز

خداحافظ ای هر دمت دل نواز

خداحافظ ای سر بسر شور وحال

خداحافظ ای لحظه های وصال

خدا حافظ ای ماه کامل شده

کتاب خدا در تو نازل شده

خداحافظ ای فیض احیای قدر

خداحافظ ای اشک شبهای قدر

خداحافظ ای از تو دل منجلی

خداحافظ ای گریه های علی

خدا حافظ ای ماه بیدارها

خداحافظ ای شوق دیدارها

خداحافظ ای محفل قرب یار

مه میهمانیّ پروردگار

خداحافظ ای ماه مولا علی

که بگذشته هر لحظه ات با علی

خداحافظ ای وصل حق یافته

خداحافظ ای فرق بشکافته

خداحافظ ای چهره ی لاله گون

خداحافظ ای صورت غرقه خون

خداحافظ ای در دلت آه ها

خداحافظ ای نخل ها چاها

خداحافظ ای داغدار علی

خداحافظ ای بیقرار علی

خداحافظ ای مرد عشق و سجود

خداحافظ ای ناشناس وجود

خداحافظ ای ناله ات دردناک

شبانه تنت رفته در زیر خاک

خداحافظای شمع غم خانه ها

خداحافظ ای ماه ویرانه ها

خداحافظ ای بیکسان را حبیب

خداحافظ ای بین مردم غریب

الهی به سوز درون علی

 به ماه
صیام و به خون علی

گناهان ما راسراسر ببخش

به احمد به زهرا به حیدر ببخش

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  2:52 صبح نظر


 

یک لحظه با تو بودن، از عمر جاودان بِه
یک زخم از تو بر تن، از صد هزار جان بِه
خاک درِ تو بر رو از آبروست خوش تر
خار ره تو در باغ از سرو بوستان به
هر سو تو روی آری از کعبه می بری دل
هر جا تو پاگذاری از چشم آسمان به
اشکی که بر تو ریزد گردد شراب کوثر
قلبی که بر تو سوزد از گلشن جنان به
وقتی نخوانم از تو وقتی نگویم از تو
خاموشی ام ز گفتن، لالیم از زبان به
یک گوشه در حریمت از وسعت دو عالم
یک قطره از فراتت از بحر بی کران به
زخم تو مرهم دل، درد تو داروی جان
نام تو بر زبان ها از ذکر قدسیان به
دامان کربلایت از قلب عرش خوش تر
گودال قتلگاهت از ملک لامکان به
تا می سراید از تو تا می نویسد از تو
یک لحظه عمر "میثم" از عمر
جاودان به

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  1:8 صبح نظر

اى که عشق تو
بود مونس جان و دل ما

 وى که مهر تو عجین گشته در آب و گل ما

دل ما گشته
زدورى تو کاشانه غم

 تا نیایى بَرِ ما غم نرود از دل ما

مشکلى گشته به
ما هجر تو و طعن رقیب

 جز به وصلت به خدا حل نشود مشکل ما

شوق دیدار تو ما
را دهد امید حیات

 ترسم آخر غم هجر تو شود قاتل ما

تو شبى محفل ما
را زرخت روشن کن

 اى که نام تو بود روشنى محفل ما

ما که در بحر
جهان کِشتى سرگردانیم

 اى نجى الله ثانى بنما ساحل ما

ما نکِشتیم که
تا جان به فداى تو کنیم

بپذیر از کرم
این هدیه ناقابل ما

نظر از «خسرو»
دلخسته خود باز مگیر

 اى که لطف تو بود صبح و مسا شامل ما

 

 

 

 

 (محمّد خسرونژاد «خسرو»




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  1:3 صبح نظر

بی تو اینجا همه در
حبس ابد تبعیدند

سالها، هجری و شمسی،
همه بی خورشیدند

از همان لحظه که از
چشم یقین افتادند

چشم های نگران آینه ی
تردیدند

نشد از سایه ی خود هم
بگریزند دمی

هر چه بیهوده به گرد
خودشان چرخیدند

چون به جز سایه
ندیدند کسی در پی خود

همه از دیدن تنهایی
خود ترسیدند

غرق دریای تو بودند
ولی ماهی وار

باز هم نام و نشان تو
زهم پرسیدند

در پی دوست همه جای
جهان را گشتند

کس ندیدند در آیینه
به خود خندیدند

سیر تقویم جلالی به
جمال تو خوش است

فصل ها را همه با
فاصله ات سنجیدند

تو بیایی همه ساعتها
و ثانیه ها

از همین روز، همین
لحظه، همین دم عیدند

قیصر امین پور

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  12:47 صبح نظر

بیا پا بر سرم بگذار
تا خاک درت گردم

غبارم کن، به بادم
ده، بگو دور سرت گردم

اگر چه کم تر از
سنگم، بیا آیینه ام گردان

که یک شب رو به رو با
روی ازگل بهترت گردم

به جای آنکه باشم کوه
آتش، هیزم خشکم

سرا پا آتشم کن تا
مگر خاکسترت گردم

نگاهم مرده،ای چشم
خدا، اینک نگاهم کن

که هر دم زنده از فیض
نگاه دیگرت گردم

نه من آن قدر دارم تا
شوم خاک سپاه تو

مگر خاکم کنی تا
پایمال لشکرت گردم

غبارم کن که از جا
خیزم و بر پات بنشینم

نسیمم کن که دور قبر
زهرا مادرت گردم

اگر ازصحنه گیتی کنی
محوم، چه غم دارم؟

نیاید لحظه ای بر من
که محو از خاطرت گردم

خوش آن روزی که آید
از کنار کعبه، آوایت

سراپا محو فریاد
عدالت گسترت گردم

خدا را آتشی تا
"میثمت" را آب گردانی

الهی اشک باشم، دور
چشمان ترت گردم




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  12:47 صبح نظر

مجمع الذاکرین بیت اباصالح(عج)مشهدالرضا


لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  12:45 صبح نظر

 

چشم انتظار

 

 

چشمم به انتظار تو تر
شد نیامدی

اشکم شبیه خون جگر شد
نیامدی

 گفتم غروب جمعه تو از راه می رسی

عمرم در این قرار به
سر شد نیامدی

تا خواستم به جاده ی
وصل تو رو کنم

غفلت مرا رفیق سفر شد
نیامدی

در مسجدیم وطاعت این
ماه شغل ماست

بی قبله هر نماز به
سر شد نیامدی

این نفس بد مرام مرا
خوار و زار کرد

روز و شبم به لغو سپر
شد نیامدی

رسوایی گدای تو از حد
گذشته است

عمرم به هر گناه هدر
شد نیامدی

از ما گناه سر زد و
تو شاهدش شدی

دیدی دلم به راه دگر
شد نیامدی

خسران زده کسی است که
از یار غافل است

بی تو دعا بدون اثر
شد نیامدی

از ما که منفعت
نرسیده برای تو

هر چه ز ما رسیده ضرر
شد نیامدی

گفتیم لا اقل سر
افطار می رسی

دیده به راه ماند و
سحر شد نیامدی

 

 

سروده ی احسان محسنی
فر

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در جمعه 89/6/19 ساعت  12:44 صبح نظر

<      1   2   3   4   5      >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir