سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

اشعار ولادت امام جعفر صادق (ع)

  ***************************

بر شیعه ز حق رهبر لایق آمد

تابنده ترین نور حقایق آمد

از نسل محمد و علی و زهرا

صادق پسر حضرت باقر آمد

  *******************

امشب که صفا با دل و جان همراه است

هنگام طلوع آفتاب و ماه است

هم جشن ولادت امام صادق

هم عید محمد ابن عبدالله است

  ******************

گویم ز امام صادق این طرفه حدیث

تا شیعه او به لوح دل بنگارد

فرمود که بر شفاعت ما نرسد

هر کس که نماز را سبک بشمارد

  ********************

مذهب جعفری و ملت احمد دارم

لله الحمد که این دولت سرمد دارم

من زخود هیچ ندارم که بر آن فخر کنم

هر چه دارم همه از آل محمد دارم

  **********************

گل بپاشید که عید آمده است

شیعیان عید سعید آمده است

عشق در سینه چدید آمده است

نور خلاق مجید آمده است

  ***************

ز عنایات خداوند غفور

شهر یثرب شده در هاله نور

باقر حلم پیمبر مسرور

خانه اش به بود از وادی طور

  ********************

هفده ماه ربیع المولود

نیر برج ولا چهره گشود

غم ز دلهای محبان بریود

وجد و شادی به دل ما افزود

  ***********************

گلی از گلشن طاها بدمید

که شمیمش به دل ما بوزید

مذهب شیعه از او گشته پدید

پرده جهل و ضلالت بدرید

امشب سخن از جان جهان باید گفت

توصیف رسول انس و جان باید گفت

در روز ولادت دو قطب عالم

تبریک به صاحب الزمان باید گفت

***********

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:28 عصر نظر

 ای روح صداقت از دم تو

ای گوهر علم از یم تو

زیبندة توست نام صادق

الحق که تویی امام صادق

بر هر سخنت ارادت علم

در هر نفست ولادت علم

میلاد تو ای ولیّ سرمد

شد روز ولادت محمد

در هفدهم ربیع­الاول

شد نور تو بر زمین محوّل

از صبح ازل امام علمی

تا شام ابد تمام علمی

دانش ز دم تو راست قامت

استاد علوم تا قیامت

قرآن به دم تو خو گرفته

ایمان ز تو آبرو گرفته

با نطق تو زنده تا قیامت

توحید و نبوت و امامت

ای در دهنت زبان قرآن

قرآن همه جان، تو جان قرآن

روید چو به بوستان شقایق

از لعل لبت دُر حقایق

وصف تو هماره بر لب ماست

راه و روش تو مکتب ماست

با تو همه جا مدینة ماست

این گفت تو نقش سینة ماست:

"هرکه شمرد سبک صلاتش

فردا نبود ره نجاتش"

دور است ز خط طاعت ما

بر او نرسد شفاعت ما

تو مخزن علم کبریایی

تو وارث ختم الا­نبیایی

حق را نفس تو نوشخند است

قرآن به دمت نیازمند است

قرآن که دُر کلام سفته

با نطق تو حرف خویش گفته

هر آیه که جبرئیل آرد

بی­نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهید

ناگفته و گفته را گواهید

تو بر تن پاک علم، جانی

استاد مفضّل و ابانی

دانشگه نور حق، پیامت

صدها چو زراره و هشامت

دارند جهانیان بصیرت

از مؤمن طاق و بوبصیرت

ای زندگیم هدایت تو

دین و دل من ولایت تو

مهر تو همه عقیدة من

مشی تو مرام و ایدة من

روزی که گِل مرا سرشتند

بر لوح دلم خطی نوشتند

این خط نوشته را بخوانید

من جعفریم همه بدانید

دلباخته­ای ز اهل بیتم

خاک ره عبدی و کُمیتم

فریاد دوازده امامم

نور است به هر دلی کلامم

باشد که به خاک پای میثم

"میثم" بشود فدای میثم

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:22 عصر نظر

شبِ میلادِ و بر برگِ شقایق
نوشته نام زیبای تو صادق
رئیس مذهب پاکِ تشیّع
تو بر دل آشنا کردی حقایق
در آن گمراهیِ سختِ زمانه
ز تو تفسیر شد قرآن ناطق
اگر اکنون علی را دوست داریم
همه از زحمتت گردیده لایق
به هر بزم سؤالِ فقه و علمی
ز پاسخ‌های خود گشتی تو فائق
اگر ای پاسدار دین نبودی
کجا بود این همه عشق و علایق
بدان تا حشر ای شیخ الائمه
بوَد مدیون درسِ تو خلایق

************************************
شبِ میلادِ تو مولا، شبِ عشقِ و شورِ یاره
عاشقِ شیعه در این شب به کسی کاری نداره
فقط از تو ـ می‌گه مولا ـ همه‌ی کارش همینه
می‌خواد امشب ـ واسه یک بار ـ ببری اون و مدینه
یا امام صادق ـ مولا امام صادق (2(

کمی از صدق و صفات و، به دل ما گر بریزی
تو که دنیای کمالی، کم نمی شه از تو چیزی
می‌خوام امشب ـ تا بتونم ـ شیعه‌ی عشقِ تو بمونم
آخه آقا ـ تا جوونم ـ می‌خوام نامت رو بخونم
یا امام صادق ـ مولا امام صادق (2(

**************************************
آینه وشمعدون، گل و گلاب دون، هر ملکی داره می‌یاره
ساغر و جامی، شهد و شرابی، هر کدومش دستِ ستاره
نوشته رو برگِ گلِ شقایق
خوش آمدی خوش آمدی یا صادق
هدیه‌ ای از آسمونه
مادر تو چشماش می‌خونه
از لحظه‌ای که اومده
امامِ باقر خندونه
یا سیدی یا سیدی امام صادق مددی (2)

هر کی نظر بر، روی مهش کرد، کارِ دلش سوز و گدازه
همه می‌دونه، امام صادق، مکتب شیعه رو می‌سازه
یه روز می‌آد سختی‌ می‌شه چه آسون
با همّتش شیعه می‌شه فراوون
عالمی گشته مستِ تو
قربون بود و هستِ تو
بینانگذارِ مذهبم
فدای نازِ شصتِ تو
یا سیدی یا سیدی امام صادق مددی (2(

شور و بحر طویل

مولا امام صادق (4)

دلم می‌خواست که امشب و مدینه مهمونت بودم
کنارِ قبرِ خاکی‌ات، خودم غزل خونت بودم
دلم می‌خواست با اشک چشم برات چراغونی کنم
مثلِ همین لحظه آقا برا تو مجنونی کنم
کاشکی بیای امشب رو به حال من نظر کنی
یه شب ز کوچه‌ی دلم یه لحظه‌ای گذر کنی
یه امضاء روی این دلِ میون این سینه بدی
با خنده‌های دلربات جوازِ مدینه بدی

منبع: وبلاگ حسن فطرس

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:18 عصر نظر

دلا امشب سبو را پر ز می کن
حریم منزل و میخانه طی کن
به حق امشب که حق من را ندا داد
تو را نرخی فزون‌تر از طلا داد
خم از ابرویمان یکباره وا کرد
میان میکده ما را رها کرد
به جان تشنه‌ام  آب سبو داد
مرا با ساقی و میخانه خو داد
درون سینه‌ام مِهری نهان کرد
که وصف حال او کی می‌توان کرد
بگفتا آید از این در نگاری
که دارد عاشقان بی‌شماری
کنون ساقی و من بر یک قراریم
خمارِ مقدمِ سبزِ نگاریم
درون میکده هر کس به دستی
قدح را پر نموده بهرِ مستی
ولی ناگه تمام هستی آمد
کمالِ لحظه‌های مستی آمد
پیاله دست من، دستش سبویی
نسیمِ عاشقی آمد چه بویی
خدایا آن که گفتی رخ عیان کرد
تمام غصه‌هایم را نهان کرد
خدایا آن که گفتی برده هوشم
فقط از دست او باده بنوشم
چرا که پیر میخانه فقط اوست
شراب عشق و پیمانه فقط اوست
قلندرگونه باید رو به او کرد
برای دیدنش صدها وضو کرد
همه، عالم شده دیوانه‌ی او
منم مستِ میِ میخانه‌‌ی او
دگر می از کفِ ساقی نگیرم
سراغی از میِ باقی نگیرم
چرا؟ چون نوش کردم با حقایق
تمامِ عمر از صهبای صادق

*********************************




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:18 عصر نظر

<      1   2   3   4   5   >>   >
آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

دل رفت زدست  تا محمد آمد
گل دایه  بست تا محمد آمد
هرگز نبود مکان بت بیت خدا
بتنها بشکست تا محمد آمد
  *****************

شب را سحر آمد که محمد آمد
روز ظفر امد که محمد آمد
بتهای حرم شکست و زان بشکستن
فریاد برآمد که محمد آمد
                                           
سید رضا مؤید
  ****************
میلاد تو انفجار نور است امشب
یثرب ز تو جلوه گاه طور است امشب
با تذکره مدینه دادن مارا
مسرور نما شب سرور است امشب
                   
رسا
  ***
امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول  انس و جان باید گفت
در شام ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحب الزمان باید گفت

توحید که لا اله الا ا... است

شرطش به خدا علی ولی ا... است

اسماء دوازده امام معصوم

توضیح محمدا رسول ا... است

  ***************

 ما در ملکوت عشق نا پیدائیم

بر خامه ی صورت آفرین شیدائیم

خورشید محمد است و در ملک وجود

آن ذره که در حساب ناید مائیم

*************************

 بر چهره ی تابان محمد صلوات

بر نور ششم ولی داور صلوات

امروز که بهر ملت ماست دو عید

روز صلوات است مکرر صلوات

 ******************




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:43 عصر نظر

آئینه دار عالم هستی است هست ما

جام جهان نماست دل حق پرست ما

تا پیرو محمد و آل محمدیم

بالای دست هر دو جهان است دست ما

   ****************

بر چهره ی زیبای محمد صلوات

بر گنبد خضرای محمد صلوات

سر تا به قدم آینه ی او زهراست

تقدیم به زهرای محمد صلوات

  *****************

   قربان رسول و قلب پر عاطفه اش

و آن ذکر و دعا و ناله و زمزمه اش

در جشن ولادتش بگیرید همه

یک تذکره ی مدینه از فاطمه اش

**********************

 

فرخنده میلاد محمد آمد
ختم پیمبران سرمد آمد
مولد صادق آل محمد
مقارن گشته با میلاد احمد
مبارک ، مبارک بادا، مبارک بادا
ز یمن مقدم رسول خاتم
معطر آمده محیط عالم
مولد صادق آل محمد
مقارن گشت با میلاد احمد
مبارک ، مبارک بادا، مبارک بادا
عرش کبریا نوید آمده
که مسلمین عید سعید آمده
بدر منورى پدید آمده
حامل قرآن مجید آمده
مبارک ، مبارک بادا، مبارک بادا
ولادت ختم رسولان آمد
محمد ان حبیب جآنان آمد
به جسم پیروان او جان آمد
بر حرمتش جهان گلستان آمد
مبارک ، مبارک بادا، مبارک بادا
به هفدهم ربیع دو ماه تابان
ز تارک سپهر دین و ایمان
براى دادن پیام جانان
دمیده با سراج لطف یزدان
مبارک ، مبارک بادا، مبارک بادا

  ************************

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:42 عصر نظر

*ای حق نیافریده کسی را مثال تو
خورشید جلوه ایست ز نور  جمال تو
ای محرم حریم خداوند ذو الجلال
ای عقل مانده  مات ز جاه و جلال تو
هرجا به ایه آیه قرآن که بنگرم
گفته خدا سخن ز جمال و کمال تو
ای برگزیده ای که تویی ختم انبیا
وین افتخار داده به تو ذو الجلال تو
امشب به وادی دل من شور محشر است
سرد است ان دلی که ندارد خیال تو
ای کعبه امید همه در نماز عشق
محراب ماست ابروی هچون هلال تو
دامان اهل بیت تو حبل المتین ماست
دست توسل من و دامان آل تو
من کیستم غلام غلامان کوی تو
ای کاش پا نهد به سر من بلال تو
هر کس گشود لب چو (وفایی) به مدح تو
یک نکته هم نگفت سخن از وصال تو

                                        
سید هاشم وفایی

  **************************

ا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته است
چشمش بهار را به تماشا گذاشته است
از بس که دست برده در آغوش آسمان
پا بر فراز گنبد میان گذاشته است
می بارد از طلوع نگاهش تبار صبح
خورشید را به سینه خود جا گذاشته است
تا مثل کوه ریشه دواند به عمق خاک
یک عمر سر به دامن صحرا گذاشته است
دستی لطیف ساغر سرشار عشق را
در هفت سین سفره دنیا گذاشته است
نوری(امین)نشسته به آغوش (آمنه)
دریا قدرم به دیده دریا گذاشته است
نوری که از تبلور رخسار او دمید
خورشید را به خانه دلها گذاشته است

                 غلامرضا شکوهی

  ************************

 

 

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:39 عصر نظر

گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد
 
دولت عیش و سرور باد مخلَّد
مى رسدآنَک صلاکه تا کى و تا چند
 
پاى دلِ اهلِ دل به بند، مقیّد؟
تا به سرانگشتِ طبع نادره مضمون
زلف عروس سخن کنیم مجعَّد
مژده که آمد خبر ز خلوتىِ راز
 
پرده ز رخ برگشود شاهدِ سرمد
آینه ذات، در تجلّى و اشراق
 
نورِ اَحَد جلوه گر ز طلعت احمد
خاتم خیل رسل، رسول خداوند
 
احمد ومحمود و مصطفى و محمّد
روح لطیفى که در دو کون نگنجد
 
بهر تماشا کنون شده ست مُجَسَّد
آن که تنِ خاکى اش لطیف تر آمد
 
در نظرِ اهلِ دل ز روحِ مجرّد
آن که نهد پیش بارگاه جلالش
 
از سر تعظیم، جبرئیل امین، خَدْ
گشته دوچندان شکوهوشوکت امروز
از فرِ میلاد جعفر بن محمّد
آن که قوام جهان ازوست مسلّم
 
وان که اساس مکان ازوست مشیَّد
آن که بود مستنیر مهرِ منیرش
 
روز وشبان، ماهومهرو زُهرِه و فَرقَد
سیره احمد ازوست سارى و جارى
دین خدا را ازو جلالت و سَودَدْ
پیرو او ناجى ست و صالح و مؤمن
منکر او، طاغى ست و طالح و مرتد
پیش رخش مهر چرخ، ذرّه ناچیز
 
نزد دو گیسوش، شب بیاض مُسوَّد
مى برم اینک سخن به نقطه پایان
 
تا نکشد دوست بر چکامه خطِ رد
حجّت ثانى عشر! به گاه نیایش
مسألت ما بود ز درگه ایزد
کزتو جدا، شیعه راه خویش مَپویاد!
 
بى تو محال است ره بریم به مقصد
شوکت اسلام باد بیشتر از پیش
عمر تو اى خضر راه! باد مؤیّد

 
 (سیّد رضا مؤیّد)




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:39 عصر نظر

اى به ذکر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر

وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر

با خیالت رو به ذکر یاجمیل آورده اند

بیش ازین در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر

آسمان با صدهزاران دیده مى جوید تو را

رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر

در حجاب نور مستورى، ولى با این همه

با نگاهى دل ز کف دادند آسان ماه و مهر

از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست

اى رخت را روز و شب آیینه گردان ماه و مهر

چشمشان در خواب هم هرگز نبیند خواب را

در رخ تو مات و حیرانند اینسان ماه و مهر

مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات کرد:

از سحرخیزان و از شب زنده داران، ماه و مهر

در گذرگاه تجلّى اى فروغ لایزال

با دو جلوه از تو شد اینسان فروزان ماه و مهر

با تو رونق نیست بازار مه و خورشید را

بِهْ که تا نگشوده بربندند دکّان ماه و مهر

رزقِ نور کهکشان ها در فروغ حسن تست

اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر

دورباش چشم بد را نیست حاجت، تا که هست

مجمره گردان فلک، اسپندریزان ماه و مهر

کهکشان در کهکشان گسترده طیف نور او

ذرّه اویند در گردون فراوان ماه و مهر

چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب

زین شرف ساید سر خود را به کیوان ماه و مهر

چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، که هست

اندرین آیینه سرگردان و حیران، ماه و مهر

اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز

وى به یمن جلوه ات این گونه رخشان ماه و مهر

کرده میلاد تو را با حضرت صادق قرین

تا خدا امشب کند با هم نمایان ماه و مهر

شایگان آورده، گنج شایگانم آرزوست!

اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر

اى به درگاه جلالت چار ارکان خاکبوس

هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر

از سر «پروانه» خود سایه رحمت مگیر

هست تا در سایه مهرت خرامان ماه و مهر

شاعر:

(محمّد على مجاهدى «پروانه)  »

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:33 عصر نظر

جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر

منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر

بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى

دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر

تعالى الله از این نعمت کز او اسباب آسایش

براى ما فراهم گشت از میلاد پیغمبر

ز لطف و رحمت ایزد ز یمن مقدم احمد

ظهور حق مسلم گشت از میلاد پیغمبر

به شام هفده ماه ربیع و سال عام الفیل

رسالت ختم خاتم گشت از میلاد پیغمبر

بشارت ده به مشتاقان که ز امر قادر منّان

دل ما عارى از غم گشت از میلاد پیغمبر

ز ناموس قدر بشنو تو گلبانگ خطر زیرا

سر نابخردان خم گشت از میلاد پیغمبر

بناى جهل ویران شد ز یمن منجى ات تارک

جهان از علم اعلى گشت از میلاد پیغمبر

دوصد اعجاز شد ظاهر که در عرش عُلى حیران

دوصد عیسى بن مریم گشت از میلاد پیغمبر

بشد دریاچه ساوه تهى از آب و برعکسش

سماوه همچنان یم گشت از میلاد پیغمبر

بشد این فارس چون شمعى، بشد آتشکده خاموش

جهان حق مجسم گشت از میلاد پیغمبر

ز یمن مقدمش منشق جِدار طاق کسرى شد

که حیران خسرو جم گشت از میلاد پیغمبر

بناى ظلم شد ویران ولى در سایه ایمان

بناى عدل محکم گشت از میلاد پیغمبر

قدم در ملک هستى زد چو ختم الانبیاء احمد

مقام ما مقدم گشت از میلاد پیغمبر

نواى بانگ جاء الحق به باطل چیره شد اى دل

نظام دین منظم گشت از میلاد پیغمبر

ز حسن پرتو رویش خجل در مغرب و مشرق

مه و خورشید اعظم گشت از میلاد پیغمبر

من «ژولیده» مى گویم بگو بر دوستارانش

که شرّ دشمنان کم گشت از میلاد پیغمبر

(ژولیده نیشابورى)

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 89/11/28 ساعت  8:31 عصر نظر

 

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.